۱۳۸۵ شهریور ۱, چهارشنبه

دينگ‌دينگ

خيلی احساس عجيبی دارم. امروز ديدنش با قبل فرق می‌کرد. به وضوح، رفتار و شوخی‌ها و حتی صدايش را دوست داشتم. چيزی حدود 7 ساعت است به دو ساعت با هم (در جمع) بودنمان فکر می‌کنم.

هیچ نظری موجود نیست: