skip to main
|
skip to sidebar
دختر بودن
۱۳۸۵ مرداد ۲۱, شنبه
حس
دلم
مثل آينه
چهرهها را بجا نمیآورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
dokhtare
جای قبلی: http://beingdoxtare.blogspot.com
مشاهده نمایه کامل من
دنبالكنندهها
بايگانی وبلاگ
◄
2010
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
2009
(10)
◄
سپتامبر
(1)
◄
آوریل
(2)
◄
فوریهٔ
(3)
◄
ژانویهٔ
(4)
◄
2008
(19)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(2)
◄
مهٔ
(3)
◄
آوریل
(1)
◄
مارس
(3)
◄
فوریهٔ
(3)
◄
ژانویهٔ
(3)
◄
2007
(29)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(3)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(2)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
مارس
(4)
◄
فوریهٔ
(6)
◄
ژانویهٔ
(7)
▼
2006
(53)
◄
دسامبر
(5)
◄
نوامبر
(5)
◄
اکتبر
(7)
◄
سپتامبر
(9)
▼
اوت
(18)
نيمهمستی مستی را دوست ندارم. اينکه از اراده ...
ذهنم حسابی مشغول است. مینويسم که شايد منظم شود. ...
رؤيا در خوابم بودی؛ روشن و شفاف. و فضا، اتاق ...
حالِ بد روزهای بدی است؛ شلوغ و پرتلاطم. و من از...
دينگدينگ خيلی احساس عجيبی دارم. امروز ديدنش با...
میخواستمش/ نمیخواستم هنوز دوستش دارم و گاه د...
میخواهدم/ نمیخواهمش دشواریِ ماجرا در اين است ...
حس دلم مثل آينه چهرهها را بجا نمیآورد.
گناه؟ دلم میسوزد كه چرا ما را برای يافتن برخی ...
رها از اولين دوستپسرم، چيز دلپذير زيادی در ذهنم...
ترديد «ژیل» ـ پرسوناژ مرد داستان ـ خطاب به همسرش ...
ذهن بازيگوش تازه که با کسی آشنا میشوم، تازه ک...
من پيادهرویِ تنهايیِ طولانی در خيابانی آشنا. و...
بخشندگی لذت بخشندگی آنقدر زياد هست که فکر می...
دوستپسر= سوءتفاهم قبلتر از اين خوشحال بودم که خ...
رنجِ بوسيدن/نبوسيدن آقای ميانسالی از فاميلما...
پنهان عصرهای تاريک زمستانی تهران، صندلیِ عقب ما...
ماسک ديشب خوابم نمیبرد. کابوس هم ديدم: کل صورتم ...
◄
ژوئیهٔ
(9)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر