Lonely / Alone
اصلاً تنها نيستم اما احساس تنهايی... به نظرم يکی از سختترين حسهای دنياست. و منفیترين حسها را به دنبال خودش میآورد. وقتی احساس تنهايی میکنی، مشکلاتِ معمولی هم به نظرت عميقتر و پيچيدهتر میآيند. وقتی کسی را نداری تشويقات کند، به راهی که انتخاب کردهای علاقه نشان دهد و حواساش باشد که گاهی انرژیات تمام میشود،... موقعيت خوبی نيست. کسی هم نمیتواند به تو دروغ بگويد. با دوستیها و همراهیهای دروغين همراه نمیشوی و حس تنهايیات عميقتر و بزرگتر میشود. دوست دارم به جايی برسم که تنها باشم اما احساس تنهايی نکنم. درست برعکسِ اين روزهايم.
۱ نظر:
آره...
ارسال یک نظر