۱۳۸۵ دی ۱۲, سه‌شنبه

اعتماد

چه وقت تصميم می‌گيرم يا می‌خواهم که با کسی بخوابم؟ درست نمی‌دانم. معمولاً جز خواستنِ تنِ ديگری، چيزهای زيادی ذهنم را اشغال می‌کند: آيا او آدم‌حسابی هست؟ رفتارش هنگامِ خوابيدن اذيت‌ام نمی‌کند؟ اگر چيزهايی بخواهد و نخواهم؟ اگر «نه» را نفهمد؟ اگر بدونِ اجازه کاری کند که نخواهم؟ اگر چيزهايی بخواهم و او فکر کند نبايد بخواهم—حق‌ام نداند؟ اگر بعد از بارِ اول ديگر نخواهم‌اش، دل‌پذير نباشد و او آزارم دهد؟ مجبورم کند؟
تا حدی می‌شود اين تشخيص‌ها را به شعور و دريافت‌هايم واگذار کنم. تا حدی می‌شود ريسک را بپذيرم. ولی با اين همه چيزی اين ميان لازم است برای هم‌خوابه شدن: اعتماد.

مرور: اولين بار با کسی هم‌خوابه شدم که عاشق‌اش بودم. ديوانه‌وار فکر می‌کردم که هر آن‌چه او بخواهد بايد انجام دهم. او خواست، عريان شدم، در آغوش‌اش—از ديدِ خودم—زيباترين شکلِ ابرازِعشق‌ام را به نمايش گذاشتم و چيزی در وجودم بود بيش از اعتماد. بعدی دوستی بود که هم‌خوابه شدن با او کم‌ترين ريسک را داشت. بعدی، دوستِ ديگر و بعدی، باز دوست. دوست... دوستانی که گاه معشوقان‌ام بوده‌اند، گاه معشوق‌ام شده‌اند و گاه هيچ: بعد از هم‌خوابه شدن هم دوست مانده‌اند.

اگر تنِ کسی را بخواهم، نمی‌توانم به سادگی با او بخوابم. اگر که دوست نباشم با کسی، هرقدر هم که جالب باشد و خواستنی، نمی‌توانم خودم را راضی کنم به هم‌خوابگی. اعتماد کردن ساده نيست. هم‌خوابه شدن ساده است. بدونِ اعتماد نمی‌توانم—نتوانسته‌ام تا به حال. هم‌خوابه شدن برايم سخت است: مقدمه و پيش‌درآمد و حاشيه دارد و گاه که لذتِ خواستنِ تنِ ديگری را در من می‌کشد. گاه که فرصت‌هايی را با آدم‌های جالب و خواستنی از دست داده‌ام. گاه زيادی سخت گرفته‌ام؛ گاهی که بسامدش زياد بوده. بدونِ اعتماد می‌شود؟

۲۵ نظر:

hozein گفت...

Bedoone etemad nafas keshidan ba yeki dige ham sakhte, che berese be ham khabeh shodan

-::Shadeless::-

ناشناس گفت...

خيلی وقت‌ها به نظرم ديفالت دخترها برای خوابيدن با كسی كه حتی شايد دوستش ( به او اعتماد ) هم دارند، اين است كه در رابطه‌ی جنسی دارند مورد سواستفاده قرار می‌گيرند و مدام به اين موضوع فكر می‌كنند و اذيت می‌شوند. طوری كه حتی با وجود تمايلی كه حس می‌شوددارند، حس می‌كنيم، باز گريزانند.

به شخصه از برقراری چنين رابطه‌ای پرهيز دارم. رابطه‌ای كه حس كنم طرفم يك دافعه‌ی حتی ناخودآگاه و يا شايد حتی عرفی دارد. اين حس يه آدم منتقل می‌شود!

ناشناس گفت...

besiar ali,

:) bazam sar mizanam, ejaze hast link bedam?

ناشناس گفت...

خیلی بی پیرایه و درست گفتید. شاید اشتباه می کنم، اما زن معمولا وجود خود را انگار بی دریغ تر از مرد تقدیم دیگری می کند، و دیگری فدر بداند یا نه، خدا می داند. اما بدون اعتماد غیر ممکن است.

dokhtare گفت...

جالب است: فکر می‌کنم حداقل سه تا از نظرها را، تاکنون خوانندگانِ مذکر نوشته‌‌اند و به نوعی موضعِ نويسنده (لزومِ اعتماد برای هم‌خوابگی) را تأييد کرده‌اند. زمانِ نوشتن فکر می‌کردم «اعتماد» برای خوابيدن با ديگری درگيریِ ذهنیِ زنان است و می‌تواند برای مردان معنايی نداشته باشد. و حالا نياز دارم که بيشتر بدانم و اگر بشود بحثِ جنسيتی را باز کنيم. می‌شود که از خودتان بگوييد؟ بدونِ اعتماد نمی‌شود؟ چرا؟ اگر نياز به جلب ِ اعتمادِ شريک‌تان داشته باشيد، چه می‌کنيد؟

ho-z,
می‌شود بگوييد برای چه اين‌همه اعتماد برايتان مهم است؟ فکر می‌کنيد بی ‌اعتماد اصلاً نمی‌شود؟ يا «انتخابِ» شما اين‌گونه است؟ با جمله‌ای که نوشته‌ايد، حس کردم برايتان اين موضوع «حياتی» است.

ata,
با چيزی که نوشته‌ايد آشنا هستم—هرچند خودم اين‌طوری نيستم که فکر کنم از من سوءاستفاده می‌شود؛ شايد چون لذتِ زياد می‌برم. ديده‌ام دخترانی را که برای هم‌خوابه شدن اعتماد نمی‌کنند، حتی به کسی که عاشق‌اش هستند. حدس‌ام اين است: هم‌خوابگی برای آن‌ها بيش از لذت‌بردن و تجربه‌کردن معنا می‌دهد و حاضر نيستند با هر کسی خرج‌اش کنند. و برای همين است که سخت‌گيری‌شان زياد می‌شود. گاهی موکول می‌شود به ازدواج. و به نظرم می‌آيد که اين طرزِ برخورد، حداقل ميانِ آدم‌حسابی‌هايی که به تن‌شان، لذت‌بردن، خواسته‌هايشان احترام می‌گذارند، کم‌تر شده است. شايد هم که اشتباه می‌کنم.
چيزِ ديگری که مهم است، به نظرم: موردهای زيادی گزارش می‌شود، روزانه، که از زنان در روابطِ جنسی سوءاستفاده می‌شود. اين می‌تواند به دليلِ ناآگاهی و کم‌تجربگی افراد باشد، می‌تواند به خاطرِ قحطی‌زدگیِ جنسی (وضعيتِ فعلیِ ايران) باشد، می‌تواند به واقعيتِ دردناک و در حالِ تغييرِ فرودستیِ زنان مربوط باشد و چيزهای ديگر که جامعه‌شناسان لابد می‌دانند. حاصلِ اين گزارش‌ها، اثرشان روی زنان، ترس است، عقب کشيدن است، عطای لذت بردن را به لقايش بخشيدن است. و فکر می‌کنم اين‌که اهميت می‌دهيد به نخواستن و ترسِ شريک‌(ها)تان انسانی و خوب است اما شايد که با حرف زدن درباره موضوع نظرشان عوض شود؟

amin,
ممنون از لطف‌تان. و حتماً اجازه هست—و خوشحال‌ام می‌کنيد.

ناشناخته‌ها،
بی‌دريغی را نمی‌دانم اما می‌دانم که گاهی لذت‌بردنِ ديگری مستقيماً باعث می‌شود خودم لذتِ زيادی ببرم. و اين امکان را معمولاً از خودم دريغ نمی‌کنم. ابرازِ محبت، بوسيدن، هم‌خوابگی و... و می‌شود بگوييد چرا بدونِ اعتماد برايتان غيرممکن است؟ دوست دارم ممکن باشد، به نوعی. و ممنون.

ناشناس گفت...

من فکر می کنم برای پسر ها این اعتماد داشتن برای هم خوابی زیاد هم لازم نیست.
یعنی هم خودم اینجوری هستم هم در اطرافم این رو می بینم.
مثلا چه سوء استفاده ای ممکنه از من بشه؟
فکر می کنم سوءاستفاده جنسی فقط در سیستم سنتی -غالب و مغلوب- تعریف میشه. که اونجا هم فقط برای زن.
چیزی که برای من مهمه رابطه ی عاطفی با شریک جنسیمه .. یعنی فقط دوست داشتن بدنش کافی نیست.
و این که اون به من اعتماد داشته باشه.
اما خیلی از پسر ها رو میشناسم که این دو تا رو هم لازم نمی دونن و فقط در کیفیت رابطه شون تاثیر داره.

ناشناس گفت...

نه چندان به نظرم...البته لااقل اینکه انگیزه هردو لذت بردن باشد برایم مهم است. مثلا اصلا دوست ندارم انگیزه یکی از دو طرف پول یا چیزی از این دست باشد. ولی به غیر از این و البته بیماری های احتمالی، به نظرم نیاز چندانی به اعتماد نیست. قرار است لذت باشد مگر نه؟

ناشناس گفت...

میدونی بعضی وقتا نیاز جسمانی توام با جاذبه ای که نسبت به طرف مقابل احساس میکنی و وسوسه ....... بدجوری ادمو تو تله میندازه اما علیرغم همه این ها اگه اعتماد نباشه ادم بعدش احساسی شبیه ندامت یا تو خالی بودن یا یه ملغمه ای از هر دو به جونش چنگ میندازه !

ناشناس گفت...

قابل توجه همجنس گراها و سوسو لها و ایدزی های حرفه ای
خاک بر سرتان که تا حالا نتوانستید مثل اینچا؛ کارهای حقوق بشرپسندانه تان را تبلیغ کنید.
مگر نمی بینید در اینجا جنده ها و جنده بازها و جنده کن ها؛ چقدر عالی و به روش مدرن و جدید؛ از فعاتیتهای حقوق بشر پسندانه به سبک غربی خود؛ بخوبی تبلیغ میکنند
پس تا عزرائیل به سراغتان نیامده است؛ بشتابید و از این آزادی که آمریکا و غرب به شما عنایت کرده و راه وروش آنرا هم بهتان آموخته استفاده کنید. که در غیر اینصورت عمه رایس و عبادی و رجوی تان و بخصوص عمو بوش و بلر و رجوی و صدام مقبورتان از شما راضی نخواهند بود و پول برایتان نمی فرستند. پس تلاش تلاش

dokhtare گفت...

سياوش،
ممنون از اين‌که نظرتان را نوشتيد. و توضيح دهم که «اعتماد» برای من فقط دوری جستن از (موردِ) سوءاستفاده جنسی (قرار گرفتن) معنی نمی‌دهد؛ بلکه به کلاسِ اجتماعیِ ديگری هم ربط دارد: اين‌که بداند هنگامِ خوابيدن چگونه رفتار کند. (مثلاً) فرض کنيد هنگامِ هم‌خوابه‌شدن، از او چيزی بخواهم و او حق‌ام (حقِ زن) نداند. اين موضوع اختلافِ فرهنگی است. او قصدِ سوءاستفاده ندارد، اما ممکن است در مرزهای فرهنگِ من اين رفتار سوءاستفاده معنا دهد يا شايد هم نه، فقط بی‌ادبی. و وجود داشتنِ رابطه عاطفی هم حتی نمی‌تواند نبودِ اين «اعتماد» را برايم جبران کند. برای شما چطور؟ نمی‌دانم.

rooz…,
قرار است لذت باشد. اما وقتی کسی را نشناخته، هم‌خوابه‌اش شوی، با چشمانِ بسته نمی‌توانی حدس بزنی چقدر لذت خواهی برد و چقدر اذيت خواهی شد. ريسکِ بزرگی است. و من نمی‌توانم آن را بپذيرم. چرا و چطور اين را می‌پذيريد؟ به موقعيتِ جنسيتی برمی‌گردد؟ يا...؟

ليلا،
اسمِ موقعيتی را که تصوير کرده‌ايد، تله نمی‌گذارم. دوست دارم، خيلی دوست دارم که با همان وسوسه، هوس، خواستنِ تنِ ديگری، بشود که تصميم بگيرم با او بخوابم و لذت ببرم. اما زندگی‌ام را دوست دارم و از حدی بالاتر نمی‌توانم ريسک را بپذيرم. و درباره احساسِ ندامتی که گفته‌ايد،... به اين‌جا فکر نکرده بودم. شايد چون هيچ‌وقت اين‌گونه نخوابيده‌ام با کسی تا ببينم بعد از لذت بردن، چه حسی خواهم داشت. و ممنون.

ناشناس گفت...

salam
rastesh
kheili vasam jaleb bod ke ye nafar injori biparde dar morede khodesh benvise
ye joraei kafam boride bod
man ke vasam kheili sakhte injori bi parva benvisam
dar har sorat movafagh bashi

ناشناس گفت...

ye chize dige ham
ine ke ohom yani are
yani taeid.

ناشناس گفت...

نمی دونم!؟ .. من تا حالا تجربه ی اینجوری نداشتم که کسی رو دوست داشته باشم که بهش اعتماد ندارم. .. ولی فکر میکنم که بدون اعتماد هم حداقل اجازه ی یک بار امتحان کردن رو به خودم بدم چون ممکنه اعتماد پیدا بشه. نه؟ میشه گفت ریسک.

ناشناس گفت...

ziad nazari nadaram faghat hame neveshtehat ro khondam va aksaran hamasho ghabol dashtam va dost.age be man sar bezany va nazaret ro begy mamnon mysham.rasty khili shabiehe hamim.khili . www.vatovato.persianblog.com

ناشناس گفت...

خاک بر سر همه مان! آخه دخترهای بدبخت، يسرها به این وضوح دارند اعلام می کنند جز لذت جنسی هیچ چیز دیگری واسشون خیلی ير رنگ نیست...اون وقت شماها از اعتمادو عشق حرف می زنی. والا بللا من هم یک دختر 24 سایه هستم. مچین هم مذهبی نیستم.حجاب درست حسابی هم ندارم. امما تو را به جوون هر کی دوست دارین این یک موردو بیاین سنتی، مذهبی و اممل فکر کنید.... والا ماها وقتی دست یک يسرو محکم می فشاریم، احساس می کنیم همه جوره دوستش داریم. اون وقت چطور همخوابه بشیم و بعدش بگیم شما را به خیر و ما را به سلامت!!! اگه دختری بگه میشه قسم می خورم یک مشکلی داره. من مدتهاست راجع به این موضوع تحقیق کردم و دیدم که ژنتیک آفرینش زن این طوریه. تو رو خدا نذارین خوردتون کنن....
حالا هر جا شو خداییش بد گفتم بگین بد گفتی. این قدر هم به دختر آمریکای ارويایی کار نداشته باشین. اون قدری که تو ایران خیانت هست اونجاها نیست.

ناشناس گفت...

سلام دختره!
تو هم مث من فکر می کنی هر آدمی یک مزه ای داره و باید مزه های زیادی را چشید و یا اینکه به یک مزه خاص قانع بود؟

ناشناس گفت...

البته بگم من هنوز خودم در شک و دودلی هستم

ناشناس گفت...

نمیدانم..چندان به جزئیاتش فکر نکرده بودم که چرا و چگونه ممکن است که لذت داشته باشد. صرفا برایم پذیرفتنی به نظر میرسید و میرسد که چنین چیزی را با فرض لذت بخش بودن بتوان تجربه کرد...شاید گاهی لذت بخش بودن در لحظه ها مشخص شود و نتوان برایش از قبل برنامه ریخت!

dokhtare گفت...

nima,
pegah,
ممنون از لطفتان.

سياوش،
فکر می‌کنم فرقِ من با شما اين است که حاضر نيستم ريسکِ بزرگی کنم در اين باب. و مطمئن نيستم اگر در شرايط مساوی، خوابيدن با ديگری برای هر دوی ما «بد» از آب درآيد، به لحاظِ جنسيتی وضعيتی برابر داشته باشيم. يعنی که نابرابری‌های موجودِ جنسيتی، به نظرم، اثرِ کاملاً مستقيمی دارد در اين‌جور تصميم‌گيری. و ممنون از پاسخ‌تان.

A girl from Tehran,
فکر می‌کنم بهتر است تجربه‌های شخصی‌مان، تصميم‌گيری‌های فردی‌مان، احساسات‌مان،... را تعميم ندهيم. ممکن است فشردنِ دستِ پسری برای شما نشانِ اين باشد که همه‌جوره دوستش داريد و برای من چنين معنايی نداشته باشد. و البته که فکر می‌کنم بايد تحقيق درباره ژنتيک را به اهلِ اين علم واگذاشت.

دست بر قضا،
بله. فکر می‌کنم بهتر است مزه‌های زيادی را چشيد.

rooz…,
ممنون. اما سؤالِ دقيقِ من اين بود: چگونه می‌شود فرض را گذاشت بر لذت‌بخش بودنِ خوابيدن با کسی، وقتی که او را نمی‌شناسيد؟ يک جوابِ احتمالی اين است که شما اصولاً و در هر حالی از خوابيدن با ديگران لذت می‌بريد.

ناشناس گفت...

نه دوست نادیده. اصلا این گونه نیست که خوابیدن با هرکسی به نظرم لذت بخش باشد...احتمالا نظرم به نظرت نزدیک باشد که سخت است پیش رفتن تا این حد در اولین برخورد با دیگران...صرفا خواستم احتمالش را مطرح و از امکانش دفاع کنم. به هر حال در عمل بعید است که این قدر راحت باشم

spicy گفت...

من فکر نمی کنم که اهمیت اعتماد به طرف مقابل فقط صرف دخترا باشه، این رو با توجه به شناختی که از دوست پسرهام طی این چند سال به دست آوردم میگم .
درسته این احساس مورد سو استفاده قرار گرفتن به خاطر فرهنگ اشتباه و تربیت سنتی ما توی دختر ها بیشتر دیده می شه ولی به کررات پسر هایی رو دیدم که قبل از اینکه به طرفشون اعتماد کامل پیدا نکردند با هاش نخوابیدند . و قسمت عمده این اعتماد رو هم عشق و علاقه دو طرفه می تونه ایجاد کنه .
چیزی که مهمه اینه که ما دختر ها سعی کنیم یاد بگیریم که از رابطمون با طرف مقابل لذت ببریم و بعد از تموم شدن یک رابطه هیچ کس را متهم به سو استفاده نکنیم ، و به خودمون و فرزندان آیندمون یاد بدیم که همون طور که یه پسر از بدنش لذت می بره و اونو حق خودش می دونه یه دختر هم این حق رو داره .

dokhtare گفت...

rooz…,
ممنون. نکته اين‌جاست که در اين نوشته، خواسته‌ام از امکانِ بدون اعتماد با کسی خوابيدن دفاع کنم. اما حالتِ خودم را شرح داده‌ام که تا کنون نتوانسته‌ام. سؤالِ آخرِ متن هم از اين باب است که ببينم، بشنوم، تجربه‌هايی را که عملی شده. وگرنه اگر کل بحث درباره احتمال و امکان بود، که اين نوشته موضوعيتی نداشت. تجربه‌های شخصی است که اين بحث را جلو می‌برد، به گمانم.

spicy,
ممنون. موافقم که بايد ياد بگيريم از تن‌مان لذت ببريم.

ناشناس گفت...

از آخر شروع مي كنم: بدون اعتماد هم مي شود و اين دقيقن تعريف يكي از بزرگترين تفاوتهاي زن و مرد است، گويا نياز جنس مذكر به تخليه ي صرف به او اين آزادي را هم مي دهد كه بي اعتماد بياميزد، هر چند واژه آميزش برايش خيلي زياد است، بيشتر -فقط- بخوابد.

به عقب كه برمي گردم، من هم از آن دسته اي هستم كه - بي اعتماد نمي شود - البته اين نشدن را ترجمه مي كنم به اينكه نمي خواهم بشود، لذت نمي برم و رضايتم به احتمال خيلي زياد به خود ارضايي حتا نمي رسد، از طرف ديگر آن احساس دوستي كه به آن اشاره كردي براي من هم شرط بسيار مهمي تلقي مي شود مضاف بر اينكه گاهي پيش آمده كه از بو و انرژي بدني دچار سرخوردگي و ناهمخواني شده ام و نهايت دوستي يا آمادگي هاي ديگر هم نتوانسته وادار به خوابيدنم كند.

در مجموع معتقدم اگر مستي يا عامل محرك ديگري در كار نباشد، مجموعه اي از كششها و عوامل شامل حسي و فيزيكي لازمند كه وقتي پاي هركدامشان بلنگد عملن پاي آميزش لنگيده و من شخصن خيلي دوست دارم كه نلنگد يا اگر مي لنگد جزئي بيشتر نباشد...

اين را هم اضافه كنم كه حتا وقتي همه چيز مهيا به نظر مي رسد باز هم آن بار اول ريسك نسبتن بزرگي را در ذات خود دارد، اين كه بچسبد يا نه.

ناشناس گفت...

W.O.W!!

نمونه‌هاي واقعي از موجود خودخواه و بدعادتي به نام « دختر ايراني » .... پيدا كردن رد پايش در اين نوشته‌ها چه سهل است

كوتاه نوشته‌اي پر از « مي خواهم » ، « نمي خواهم »

اين مدافعين نظريه‌ي مرد سالاري در ايران را بايد به راستي و با كمال خشونت .... « گاييد » !! همين كوتاه نوشته جايگاه اين نوع زن را در آميزش معين مي كند . او « مي خواهد » ، او « برمي گزيند » ، او « تعيين » مي كند و در آخر هموست كه تصميم مي گيرد ادامه بدهد يا ندهد

چه هيولايي به نام جنس لطيف

ناشناس گفت...

hesse ham khabe shodan ba digari bozorge...sharayete eftezahe farhangi...na agahiye mardom az moshkelate bakeregi...shahvat...erzaye ehsasat...
agar yad begirim be 1 nafar fekr konim,agar yad begirim aval taraf to beshnasim va doostesh dashte bashim bad ba oo bekhabim hameye moshkelate bala hal mishe...
ba 1 nafar bekhab.na 100 nafar.ooni ke ashegheshi!