۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

اضافه؟

دختر با چهره‌ای خیلی جدی می‌گوید: دو طرفِ اضافه‌ات رو بگیر. و بعد با مهارت کاردِ آغشته به موم را به موهای اندامِ جنسی‌ام می‌کشد. و بعد کمی درد.
قبل‌تر هم از دختر سؤال کرده بودم که چرا می‌گویی «اضافه»؟ این کلمه از کجا به ادبیاتِ اپیلاسیون‌دارها وارد شده؟ چه کسی فکر می‌کرده که عضوِ جنسیِ زن اضافه است؟ چرا در آرایشگاه‌ها و اپیلاسیون‌گاه‌ها، که علی‌القاعده بدنِ زن در مرکزِ توجه است، اندامِ جنسیِ زنانه این‌طوری نامیده می‌شود؟

۴۶ نظر:

ناشناس گفت...

aali bood

ناشناس گفت...

من بهش میگم (( ناز ))
فکر کنم اسم خوبیه براش
اینطور نیست؟؟

ناشناس گفت...

من فکر میکنم کسایی که این اسم را روی اونجا گذاشتن قصد بدی نداشتن احتمالن وقتی داشتن روی اعضای بدن اسم میزاشتن اینجا اخر از همه بوده دیگه بهش اسم نرسیده

ناشناس گفت...

باید زد و چش این اپیل کار رو در آورد . آلت مردانه رو بگن اضافه یه چیزی . آخه مال این حضرات رو در عنفوان کودکی می برن و میندازن دور ((:

Unknown گفت...

nemidunam in sharme ahmaghane ke esme in chizaro nemigan ( daste kam began nanaz messe bache ha..) o ye bambule dge behesh ezafe mikonan key mikhad tamum she

ناشناس گفت...

سلام من پسرم و تاحالا این موضوع را نمیدونستم اما ما یعنی نسل قبل ما خودشون خودشون و سانسور کردن که مبادا چیزی بشه وقتی بزرگ همه اون نسل تو تلوزیون مهمترین مشکل جامعه را مجتلط بودن مرد و زن در دریا هست خوب به این نسل فلک زده چه ایرادی میشه گرفت ؟
( با کمال تاسف )
اما ما که این نسل و میسازیم میتونیم عوض کنیم انقلاب درونی کنیم و دیگران و هم همراه کنیم... از جسارتت و از حسی که یه بدنت و روابط جنسی داری خیل خوشم اومد.. انگار بعضی از حفات از زبان من بوود
مخصوصا وقتی که گفتی " نرفتن حمام بعد چند روز" تا بوی این لذت یکی شدن و تجربه بالا ترین حس جسمانی در اوج زیبایی رو ساعت های بیشتری حس کنی و اون لحظات رتا به یاد بیاری و در اشتیاق رسیدن به یک تجربه تازه و یا حس تجربه جدید با یک موجود پیچیده و ناشناخته....
اسم اونو مشه بگیم باب بهشت .. چو کسی در بهشت آسمانی میتونه به خالق هستی سجده کنه که به تمام اجزائ خلقت احترام و ارزش بزاره و این که تجربه عشق زمینی رو کرده باشه تا عشق آسمسانی و تجربه کنه
کسی که میگه اضافه هنوز به درک این نرسیده که خدا هیچ چیز اضافه ای را خلق نکرده...
میشه بهش گفت نیاز چون نیاز هر آغازی عبور از اونه
همه مباحث اخیر رو خوندم خوشحال میشم که بیشتر در ارتباط باشیم...
دیدگاهت خیلی جالبه ...
( مهدی یار)
fale_ghahve1362@yahoo.com
www.razmavarane-nor.blogfa.com
منتظرت هستم....

ناشناس گفت...

حاج‌خانم،

به‌اون می‌گن اضافه چون منظورشون موی زاید هستش، نه این‌که کلاً اضافه باشه! چیزی رو که می‌کَنَن می‌گن اضافه نه چیزی رو که ... :)

ناشناس گفت...

kasi ke in tozihe baalaa ro neveshte taa be haal aaraayeshgaahe zanoone narafte. khob maloome ke kasi ke mire aaraayeshgaah moshkelesh moohaaye zaayede ke daghighan ham behesh migan "moohaaye zaayed". bahse dokhtare chize dige ast

ناشناس گفت...

سلام الان ساعت 2.30 بامداد یا نصف شب است و من با حس بسیار گنگ و عجیبی ( یالها بود که این حس را فراموش کرده بودم )دیوانه وار تمامی نوشته هایت را خواندو .. ثروت انگشتان...حسادت...بوسدن وغیره تمام وجودم غرق در یک حس زیبا و بی انتها ست. با اینکه 24ساعت میشود که خواب را از چشمان محروم کرده ام از وتی که نوشته هایت را خواندم در اشتیاق شنیدن حرف هایت بیداری را به ساعت ها خواب به نوش جان پذیرفتم. نمیدانم نسبت به من و نوشته هایم چه حسی دارید و چگونه قضاوت میکنید . ولی من ذهن به شدت مشقمل نوشتههای شماست و تمامی لحظاتی را که به نگارش کشیده اید را ابرها و باره در خلوت خودم به تصویر کشیده ام و گاهی به واقعیت رشانده ام... حس زیبای بوسدن که سراپرده آتش درونی به سوی معشوقه، عریان شدن در دیدگان یار و در آغوش کشیدن اش و ایجاد خس لامسه با تک تک سلولهای عصبی پوست نانند انگشتان که سرمیه بی نظیری را جذب میکنند .دیدن تصویر خودت در چشم معشوقه زیبا رو در تلالو برق دیدهایش و سکوتی بی مانند و سر را در سینه یار میگذاری و صدای اتش قلب او را که سراسر نیاز جسم را با گرمای عش طلب میکند... وااااای ( نمیدانم که تورا جه صدا کنم) دختر که جه لحظاتی را دارم تجربه میکنم. امیدوارم که نوشتهه ای من را بخوانی و بتوانم با تو دیداری داشته باشم. این شماره من هست میدانم که اصلا مناسب نیست که من اینجا شماره خود را بگذارم چون شاید کمتر به فضای اینترنت بییم...09122588299
و من مبهوت در این که چرا زود تر با شما آشنا نشدم تنها ایدم مورد توج قرار گرفتن توست واینکه ببینمت . من تمام این نوشتهها را در گنجینه ذهنم داشتم ولی تو جسارت نوشتن آنها را داشتس.. یادم می آید چه روزهایی تنها در خونه دانشجویی تمام این ها نوشتم...( نمونه اش صبح مه آلود)
آرامش خود یا آرامش معشوق
منتظرت هستم.

ناشناس گفت...

شرمنده به دلیل حال خواصی که دارم (شیدا و مست نیاز عشق و عریان در ارتباط و تبادل حسی ناب و تکرار نشدنی) یک سری مشکلات نگارشی در نوشته هایم وجود دارد که با کمال شرمندگی تصحیح آن را دوباره مینویسم:

***********************

سلام الان ساعت 2.30 بامداد یا نصف شب است و نمیدانم شمادر کدامین حس زیبای دخترانه غوطه ور هستید ، من با حس بسیار گنگ و عجیبی ( سالها بود که این حس را فراموش کرده بودم )دیوانه وار تمامی نوشته هایت را خواندم .. ثروت انگشتان...حسادت...بوسیدن وغیره تمام وجودم غرق در یک حس زیبا و بی انتها ست. با اینکه 24ساعت میشود که خواب را از چشمان محروم کرده ام از وقتی که نوشته هایت را خواندم در اشتیاق شنیدن حرف هایت بیداری را به ساعت ها خواب به نوش جان پذیرفتم. نمیدانم نسبت به من و نوشته هایم چه حسی دارید و چگونه قضاوت میکنید . ولی ذهنم به شدت مشقول نوشته های شما و شناخت و دیدار شما است . تمامی لحظاتی را که به نگارش کشیده اید را بارها و بارها در خلوت خودم به تصویر کشیده ام و گاهی به واقعیت رسانده ام... حس زیبای بوسیدن که سراپرده آتش درونی است به سوی معشوقه، عریان شدن در دیدگان یار و در آغوش کشیدن اش و ایجاد خس لامسه با تک تک سلولهای عصبی پوست مانند انگشتان که ثروت بی نظیری را جذب میکنند .دیدن تصویر خودت در چشم معشوقه زیبا رو در تلالو برق دیدهایش و سکوتی بی مانند ، سر را در سینه یار میگذاری و صدای اتش قلب او را که سراسر نیاز جسم را با گرمای عشق طلب میکند... وااااای ( نمیدانم که تورا جه صدا کنم دختر) که جه لحظاتی را دارم تجربه میکنم. امیدوارم که نوشته های من را بخوانی و بتوانم با تو دیداری داشته باشم. این شماره من هست میدانم که اصلا مناسب نیست که من اینجا شماره خود را بگذارم چون شایسته نمیباشد ولی چون من کمتر به فضای اینترنت مییایم...09122588299
و من مبهوت در این که چرا زود تر با شما آشنا نشدم تنها امیدم مورد توج قرار گرفتن توست واینکه ببینمت . من تمام این نوشته ها را در گنجینه ذهنم داشتم ولی مانند تو جسارت نوشتن آنها را نداشتم...
یادم می آید چه روزهایی تنها در خانه دانشجویی تمام این ها را در دفترچه ذهنم نوشتم...( نمونه اش صبح مه آلود)
آرامش خود یا آرامش معشوق ?
منتظرت هستم.

ناشناس گفت...

تو سالنی که من قدیما می رفتم بهش می گفتن اضافات. من همیشه فکر می کردم این یه چیزی مث کوبیده اضافه است! یعنی که همه جاتو میندازه اینم اضافه بر اونها.
تو سالن فعلیم بهش میگن بیکینی!
پ.ن. البته فکر کنم ناشناسم درست میگه که منظورشون موهای اضافه باشه.

ناشناس گفت...

این یارو رزم آوره خیلی باحاله،
بدجوری واست راست کرده!! کمکش کن

ناشناس گفت...

ممممممممم
چي بگم والا مادر....
از نوشتنت خوشم اومد...
جسارتت...

ناشناس گفت...

نظرت برام با ارزشه آرش چون توهم در یک جایی صورت مجادله منی ..اگه شاید من هم جای تمو بودم همین رو میگفتم.اما خود نویسنده وبلاگ حس منو درک میکنه حسی خالی از سکس ساده نیست، چیزی فرای اون هست.. ( امیدوارم دختر نویسنده این حس من را درک کند )
(مهدی یار)

ناشناس گفت...

روایت تو از خودت و تنت روایتی تازه است که بین زنان ایرانی اگر بی سابقه نباشد ، بسیار نادر است. خوابت هم با عریانهای فرانسیس بیکن ، شاعرانه است.
من فیلمسازم و در ایتالیا زندگی میکنم و قرار است برای ساختن فیلمی به ایران بیایم . ممنون می شوم اگر به آدرس ایمیلم بنویسی تا بتوانم بیشتر درباره ات بدانم.
سرشاری و شعف برایت آرزو می کنم
soheila.javaheri@gmail.com

ناشناس گفت...

razm avare no roozemano sakht

dokhtare گفت...

ناشناس (January 26, 2009 9:32 PM)
ممنون از تذكر. ولی دقيقاً (حد اقل در دو مركزِ اپيلاسيون) به آلتِ تناسلیِ زن می‌گويند اضافه. حتی در مِنو (!) نوشته‌اند دست، پا، زيربغل، باسن، اضافه. (يادم نيست ديگر نامِ چه اعضای ديگری در منو هست.) و قطعاً من "حاجی" نيستم.

ناشناس گفت...

سلام دختره
پس باید بگم که گفتن لفظ "اضافه" یک جور جنگ درونی با عضوی که مورد نظر گویند است. مثل این که بگیم خار و گل... خار چیزی اضافه هست و گل اصل کاری . ولی کسی نمیگه اگه خار نبود لطافت گل و کسی درکمیکرد. حتی موی زائد .. اگه اون نبود پوست بدون مو و اصلاح شده باز هم اونقدر جلوه گر می شد؟فکر کنم لفظ بیکینی یا آلت زنانه بهتر باشه D:

ناشناس گفت...

هوم!
در هر حال اگر مثبت نگاه کنیم و فرض رو بر این بگذاریم که منظور از اضافه، موی زائد است (آیا مو زائد است؟ به بافت زنده و جزئی از بدن می شود گفت زائد؟ مثلاً می شود گفت من یک دماغ زائد دارم؟ ) باز هم دردی از کسی دوا نمی شود. اما به طور موازی فکر می کنم بهتر است موقع قضاوت در مورد درست یا غلط یا توهین آمیز بودن اسم، به نامگذارندگان هم توجه کنیم. اسمی که از سالن اپیلاسیون منشا گرفته، طبیعتاً بهتر یا زیبا تر یا خوش طنین تر از این نباید باشد. می توان البته بک اسم روشنفکری (!) یا خنثا برایش انتخاب کرد برای استفاده ی عموم!

ناشناس گفت...

به قول یکی از دوستانم ( هم جنس شما ست البته) زیبای خفته (:

ناشناس گفت...

خيلی دلم می خواد بدونم اين کلمه اضافه رو کی برای ملان اختراع کرده ؟

ناشناس گفت...

هنوز هم امید دارم به این که با خوندن نوشته هات ..اندکی ذهن ها تغییر بکنن برا همین بیش تر از نوشته های دختره..کامنت ها رو می خونم،همیشه،اما

انگار ذهن ها تغییر نمی کنن و فقط برون ریزی هاس که به اشکال ناخوشایند جلوه گر می شه ..به کامنت ها نگاهی کردم و دنبال اسم اندام جنسی، کس ، بودم یا حداقل همون واژه ی اندام جنسی که تو این پست استفاده شده...فک کنم منظور همون بوده کس ، آآآآآآآآ برای پرهیز از به کار بردن اسم از کلمه های اشاره استفاده شده....یاد زمان هایی افتادم که از هم سر و زن با نام های مادر بچه ها، اهل منزل و ... استفاده می شد..انگار با و جود اینکه پیکر انسان نوآر رو به خود می گیریم ذهن مون همونه همون مردی که زنش رو اهل منزل صدا می کنه
ویرانگره.....

ناشناس گفت...

میشه آدرس یکی از این دخترهای کاربلد اپیلاسیونو بهم بدی ؟آخه من روم نمیشه برم اونجا . میشه بگم بیاد خونه برای اپیل؟

ناشناس گفت...

کیانا kianamerica@yahoo.com

MHA گفت...

فکر می کنم به خاطر اینکه برای شما زنها این موضوع که چیزی ندارید تبدیل به عقده شده، بهش میگن اضافه که تو توهم بمونن

ناشناس گفت...

مرا در قصه هایتان شریک می کنید زنان سرزمین پاره پاره من؟!
http://hejab-diary.blogfa.com/post-12.aspx
مساله ای به نام حجاب

ناشناس گفت...

هاه هاه هاه... این آقای اِم اِچ امینیان جووون خودم آخر ملیجکه... کلی خندیدم.... الهی بمیرم برای اون ریش گَری گرفته اش.
LOL

ناشناس گفت...

چون پناهگاه يه اضافات ديگه است

ناشناس گفت...

می دونی ؟ شکه شدم !
دهنم باز می موند و می خوندم ، اولین باره که بهت سر می زنم ، چی بگم ؟
اگه مشکلی در روابط جنسی داشتی به این پزشک هومیوپات سر بزن و خیلی رک همه چی رو بهش بگو ، توپه توپه ...
02614418933
ویزیتش گرونه ولی تو که پولداری دیگه ! باید چند وقت یکبار بهش سر بزنی و ادامه بدی تا نتیجه بگیری و از زندگی و سلامتی لذت ببری ...
نمی دونم دیگه یارای این رو دارم که بهت سر بزنم یا نه ؟

ناشناس گفت...

حقيقتيست!

ناشناس گفت...

وووووووووووووی.. عسل؟ ... عجب کس خلی هستین شما موجودات مونث... اینکه شکنجس..!!!!!!! :-(
-- والله ما از کجا باید بدونیم؟ از خودشون بپرس

ناشناس گفت...

علی القائده باید توی همچون جاهایی همچین انتظاریی هم داشته باشیم ، من که تا حالا پامو این جور جا ها نذاشتم و نخواهم گذاشت بعد هم به نظر این جور آدما اون چیز اضافیه چون زن اضافیه و به درد این جور استفاده های میخوره ، حالا اگه خوب از استفاده کردی و یه کمی هم خودش لذت برد ولی بالاخره روحت رو خرید ( مفت ) تو سود کردی و تو ( مرد ه ) اضافی نیستی اونه که اضافیه ، اگه دختر بودن اینه ، حالم از هر چی دختره بهم می خوره ؟ ولی خب خدا مثل من نیست اون همه رو دوست داره ، هیچ وقت برای بازگشت دیر نیست !
عزیزم ، تا حالا فکر کردی که چرا یکی از همون چندین معشوقت ( به قول خودت ) حاضر نشدن تا همیشه و قانونی کنار تو باشن ، شاید دلیلشون این باشه که زن دست هزارمی نمی خوان ! راستم می گن ! ولی خودشونم این طورین با این تفاوت که خیلی هاشون یه زن برای خودشون دارن ! اینو نگفتم که اذیتت کنم می خواستم از خواب خرگوشی بیدار بشی بدونی که ...
زندگی یعنی چی ؟ یه روزی همه این الکی خوش بودن ها تموم می شه ! صد رحمت به بقیه، اگه یه قسمتی از زندگیشون این چیزا بود ، مال تو عزیزم من همش همینه ! آره همش همینه !
بابا توی ماشینش یه نوشته داشت ، می گفت دو چیز رو هیچ وقت فراموش نکن :
اول خدا دوم مرگ
آره مرگ
یه روزی نوبت من و تو هم می شه ! من که آماده نیستم ، تو چه طور ؟

dokhtare گفت...

یه دختره به یه دختر دیگه،
ممنون كه نظرتان را نوشته‌ايد. چون پرسيده‌ايد می‌گويم كه بسيار به مرگ فكر كرده‌ام. و فكر می‌كنم چون ناگزير است بايد كه از زندگی‌ام لذت ببرم. بخشی از اين لذت را شما اسم گذاشته‌ايد "خوابِ خرگوشی" كه البته به گمانِ من عينِ بيداری است.

ناشناس گفت...

eyval po0oria

ناشناس گفت...

یه دختره به یه دختر دیگه به هنگام این یگانه عدالت زیستن(مرگ)تو بازنده مطلقی. حسرت اینکه بخش بزرگی از دوستان ونزدیکانمان چون تو می اندیشند وغافلند از جوهر زندگی یعنی انسان خودورضایتش. مسرت اینکه ((بیدارانی)) چون ما رها از اولی با دومی محشوریم چون چنینیم از امید زیستن سیراب نهایت اینکه در پس ریای نافرجام اینان وسوسه ای غریب وحسرت گونه برای درک چنین لحظاتی هویداست جدالی غامض: خواستن در اوج نخواستن و نخواستن در اوج خواستن

ناشناس گفت...

من با این که پسرم ولی جوابت رو میدونم. تو یکی از این آرایشگاه های معروف و قدیمی تهران.خانوم ها برای اپیلاسیون هر قسمت از بدنشون یه فیش می گرفتن. مثلا فیش پا 5 تومن. فیش دست 3 تومن. برای اونجا هم چون میخواستن اسمشو نیارن میگفتن فیش اضافی. و این اسم اضافی از اون موقع روش مونده

ناشناس گفت...

گاهی از خوندن نوشته ها و دیدگاهات به دلیل این ظرافت دید، بسیار لذت می برم. امیدوارم زنان جامعه امون هر روز به تمامی مسائلشون نه فقط جنسی، که صد البته این هم جزوی از اون مسائل هست، دقت کنند و براشون سوال پیش بیاد چرا؟ از کجا اومده فلان موضوع یا نگاه خاص؟
شاد و سلامت باشی

ناشناس گفت...

وقتی شما میتونی جزییات سکسی که میکنی را به همه تعریف کنی نمیتونی به اون دختره بگی اون اضافه نیست و کوس منه؟

ناشناس گفت...

خوب اینجا تو لندن برای اپیلاسیون اون قسمت اسم جالبتری دارند. "هالیوود"

ناشناس گفت...

جایی که من میرم اپیلاسیون به اون قسمت میگن : زیر شورت !!!

Diapason گفت...

خيلي خواندني و اثرگذار

ناشناس گفت...

به موها می گویند موی اضافه نه به آن قسمت از اندام زن - باهوش جان

ناشناس گفت...

آن منو (ها ها ها !!!!)‌هم که می گویی منظور باز موی دست موی پا موی اضافه (‌به معنی زاید)‌است. مثلا شما چه انتظاری داری از سانسور نکردن؟‌به دیوار بزنن موی ....؟؟؟

maryam گفت...

baraye man ham vaghti avalin bar mikhastam az khanome bekham moohaye zaedo bardare jaleb bud ke esmesh ezafast, khodam nemidunestam chi begam..man alan to yeki az keshavarhaye orupaee zendegi mikonam inja sherkate Yeve roshe saalonahye ziabee dare ke inakro anjam midan va be bardashtan muhaye zaed ghesmat mazkur migan Brazilian:)) hala chera modele berezili nam gerefte nemidunam inam jaleb bud. 

امرداد گفت...

دوست دختر سابق منم به همین نکته اعتراض داشت همیشه

ناشناس گفت...

اسمی که افراد روی چیزها میذارن بازتاب روان خودشونه در مواجهه با اون. خیلی از هم میهنای ما به این طرز فکر عادت کردن که "چیزی رو که همه جا نمیشه عیان کرد هیچ جا نمیشه عیان کرد". همین میشه که میان اسمشو میذارن اضافه، یعنی همیشه باید سرکوب و مخفی نگه داشته شه. این جور تفکری از لحاظ روانشناسی نشاندهنده شخصیت ناکامل فرده، فردی که بخشی از وجود خودشو برای همیشه پس زده و به درک کاملی از خودش نرسیده.