عشق
بعضیها بعضی نامهها را طوری مینويسند که دستکم دو بار (تا بیشمار) بخوانیشان و هر بار هم لذتِ زيادِ عميقی ببری. بعضیها طوری جذاباند که میخواهی هی نگاهشان کنی و چشم برنگيری و غرق شوی در تصويری که میبينی. بعضیها آنقدر شفافاند که دلات نمیآيد لـَکهشان بيندازی. میايستی دور و هيجانزده تصويرِ بیلـَکی از خودت میبينی که کمنظير است. اتفاقاً همه اينها مالِ بعضی وقتهاست که عاشقِ بعضیها هستی. و حس میکنی مهمِّ زيبايی دارد ميانتان اتفاق میافتد...
۵ نظر:
"مهم زیبا" چقدر بازی زیبایی بود با کلام . مرسی
چه خوب که دوباره مينويسي
:)
یهنی داری عاشق می شوی؟
باور کردنش مشکل است
دقيقا همينطور است. همه آن بعضي وقتها مربوط به بعضي وقتهاست كه احساس خوبي نسبت به زندگي داري.
باسنت را به زیر آلتم می سپارم.انحنای کفلهایت با گاز گازهایم آشنا می شود. باز و بازتز میکنم سوراخ باسنت را. آلتم تا دسته در درون سوراخت می تازد.آب بر لب می آورد و سست می شود...سست....پروا مکن بشتاب.........
ارسال یک نظر