۱۳۸۶ مرداد ۷, یکشنبه

عشق

بعضی‌ها بعضی نامه‌ها را طوری می‌نويسند که دست‌کم دو بار (تا بی‌شمار) بخوانی‌شان و هر بار هم لذتِ زيادِ عميقی ببری. بعضی‌ها طوری جذاب‌اند که می‌خواهی هی نگاه‌شان کنی و چشم برنگيری و غرق شوی در تصويری که می‌بينی. بعضی‌ها آن‌قدر شفاف‌اند که دل‌ات نمی‌آيد لـَکه‌‌شان بيندازی. می‌ايستی دور و هيجان‌زده تصويرِ بی‌لـَکی از خودت می‌بينی که کم‌نظير است. اتفاقاً همه اين‌ها مالِ بعضی وقت‌هاست که عاشقِ بعضی‌ها هستی. و حس می‌کنی مهمِّ زيبايی دارد ميان‌تان اتفاق می‌افتد...

۵ نظر:

...... گفت...

"مهم زیبا" چقدر بازی زیبایی بود با کلام . مرسی

ناشناس گفت...

چه خوب که دوباره مي‌نويسي
:)

ناشناس گفت...

یهنی داری عاشق می شوی؟
باور کردنش مشکل است

ناشناس گفت...

دقيقا همينطور است. همه آن بعضي وقتها مربوط به بعضي وقتهاست كه احساس خوبي نسبت به زندگي داري.

ناشناس گفت...

باسنت را به زیر آلتم می سپارم.انحنای کفلهایت با گاز گازهایم آشنا می شود. باز و بازتز میکنم سوراخ باسنت را. آلتم تا دسته در درون سوراخت می تازد.آب بر لب می آورد و سست می شود...سست....پروا مکن بشتاب.........