۱۳۸۵ اسفند ۴, جمعه

سَرخورده

گاهی نمی‌دانم با احساس‌های شديدم چه کنم. الان را مثال بگير که بايد عاشقی کنم و کسی را ندارم و نمی‌دانم اين همه محبت را چه کنم. بريزم روی دايره و برود پیِ کارش؟ نمی‌توانم. چقدر نوشتن می‌تواند دوا باشد؟ سؤال‌هايم از سَرخوردگیِ احساسم است؟

۲۹ نظر:

ناشناس گفت...

Sabr dashteh bash khanoomcheh.

ناشناس گفت...

emshab manam sar khordeam, manam neveshtamo dardi dava nakard sarkhordeeeeeeeeee

ناشناس گفت...

خب، برای عاشقی کردن ازون روشهای سریع، مثل سوراخ فوری* تو کارتون مورچه و مورچه‌خوار، نداریم. به تجربه من، فکر کردن، و صبر کردن (نه به معنی دست‌روی‌دست گذاشتن، بلکه به معنی آماده و مترصد بودن) بهتر از ناامیدانه «روی دایره ریختن»ش باشه.
.
به نظر من، زمانی که تنهاییم یا شخص مهم خاصی تو زندگیمون نیست، فرصت آماده شدن برای اون چیزی‌ه که دوست داریم برامون پیش بیاد.
.
*ACME Instant Hole

Roozbeh گفت...

نوشتن علاجی موقت است تا نیرو داشته باشی برای صبر...و یافتن

dokhtare گفت...

ممنون از همه.
مشکل اين‌جاست که حتی از پسِ توضيح دادنِ وضعيت‌ام هم برنمی‌آيم. مترصدم و آماده و معمولاً صبورم. اما گاهی احساس‌ام شديد می‌شود. خيلی شديد. و حواسم هست که با شهوت فرق دارد. چيزی است از نوعِ نياز به نوازش ‌شدن/کردن.

ناشناس گفت...

خیلی برات خوشحالم که دیگه شهوت خیلی جواب تنهاییت را نمیده وبه یک چیز ناب تر نیاز پیدا کردی. اگه یه کمی شانس بیاری میتونی به افقهایی از روابط انسانی برسی که لذت بردن ازش ارتباط مستقیمی به دیگران نداره.در ضمن نگران غم نباش! شاید این یکی از بزرگترین ابزاریه که روح و روان آدم را جلا میده. یه جایی از یه عاشق بزرگی خوندم که زندگی مثل یه دریاست اگه شادیها وسعتش باشه غم عمقشه
:-)

dokhtare گفت...

Anonymous,
ممنون که برايم نوشته‌ايد. اما نظرِ شما پـُر است از قضاوت درباره‌ کسی که نمی‌شناسيد. از کجا می‌دانيد که "شهوت جوابِ تنهايی" من را می‌داده؟ و از کجا مطمئن هستيد جيزی که مد نظرِ شماست از نياز به شهوت "ناب‌تر" است؟ معمولاً جوابی نمی‌دهم به توصيه‌ها و نکته‌های کسانی که بدونِ اطلاعاتِ کافی قضاوت می‌کنند، حرف می‌زنند اما نمی‌دانم چرا فکر کردم بهتر است اين را به شما، که لطف داريد و اين‌جا را می‌خوانيد، بگويم.

ناشناس گفت...

تا منظور از شناخت چی باشه! ولی فکر نمیکنی درک کردن آدم صادقی که بلند بلند فکر میکنه خیلی سخت نیست مخصوصأ اگر خودت هم یه جورایی بهش شبیه باشی. در ضمن اگه فکر میکنید من به بیراهه رفتم بد نیست یه بار فارغ از اینکه نویسنده وب خودتونید وب خودتون را مرور کنید،شاید با یه واقعیاتی از خودتون روبرو بشید که قبلا تصورش هم را نمیکردید. راستی این را هم بدونید که در نظر من زیبا ترین و مقدس ترین چیز ممکن تنیده شدن دو تن و دو روح دو آدم عاشق فارغ ازهر چیز دیگ است، من مشکلی با تعدد روابط ندارم و حتی لازمه تعالی انسانی میدونم بشرطی که آدم در این مرحله گیر نکنه و بتونه بهطرف مراحل بعدی زندگیش قدم برداره.این احساست شما هم کاملا طبیعیه،قدرشون را بدونید و ازشون پلی برای گذر از این مرحله زندگیتون بسازید وگرنه توی این دورتسلسل باقی خواهید ماند
:-)

shahrooz گفت...

تو همين الآن مي تواني عشقت را هديه دهي. به كسي كه هميشه دوستت دارد و تو او را نميبيني! باورت مي شود؟!
كسي كه به عشق تو هيچ احتياجي ندارد، ولي به تو عشق مي ورزد! باورت مي شود؟!!!

dokhtare گفت...

Anonymous,
نمی‌دانم راه کدام است و بی‌راهه کدام. اما اين "مراحلِ بعدی" را که نوشته‌ايد و گفته‌ايد بايد بعد از روابطِ متعدد به سوی‌شان حرکت کرد، برايم نامفهوم است. رتبه‌بندیِ شما، جز برای خودتان، به نظرم، ارزشِ ديگری ندارد. نمی‌توانيد و شايد حتی حق نداشته باشيد به کسی توصيه‌اش کنيد. شايد که ذهنِ من وجودِ "مراحل" برای رسيدن به جايگاهِ بهتر در زندگی را نپذيرد. و چيزی که به چشم و نظرِ شما "دور تسلسل" می‌آيد، برای من حرکت در مسيری باشد که برای خودم در نظر گرفته‌ام. می‌توانيد بگوييد نحوه فکر و نوع زندگی من را نمی‌پسنديد به فلان علت و دليل. ولی فکر نمی‌کنم بتوانيد برای رساندن‌ام به غايتِ زندگی، آن‌چنان که در ذهن داريد، مرحله بسازيد.

ناشناس گفت...

مسلما حق انتخاب با شماست و راه و روش زندگیتان به خودتان مربوط است, ولی نمیدانم چرا ازنظریات و تجربیاتی که از دایره ذهن شما خارج است اینچنین آشفته میشوید، بهتر نبود کسی که ظرفیت نقد افکار خود را ندارد از خیر داشتن وبلاگ بگذرد
:-)

dokhtare گفت...

Anonymous,
آشفته نيستم. و شما هم که نقد نکرده‌ايد. نمی‌گوييد چرا زندگی مراحل دارد و چرا من در مرحله پـَست‌تر هستم و بايد که برسم به مرحله بالاتر. نمی‌گوييد چرا دورتسلسل می‌گوييد به روابطِ متعدد داشتن. شما توصيه کرديد و من گفتم توصيه را نمی‌پسندم. و پذيرای دليل و علتی هستم که برای خوش‌نيامدن‌تان از افکارم در ذهن داريد. منطقی، روشن و خارج از پيش‌فرض‌هايی که در سر داريد و ممکن است من نداشته باشم.

ناشناس گفت...

خوشحالم که بجای عناد راه تعامل افکار را برگزیید، برای اینکه به قضاوت بیجا متهم نشوم لطفا بگویید که به نظر شما زندگی چیست شما تو زندگیتون دنبال چی میگردید
:-)

ناشناس گفت...

خانوم عاشقی کردن واسه من یکی که مثل نفس کشیدنه . . . با این حساب من الان خیلی وقته که خفه شدم . . . البته عاشقی کردن روحیم هست . . . ولی عاشقی کردن جسمیم خیلی وضعش خرابه . . . این صفحه های سفید هم نه !!! جواب نمیده . . .

ناشناس گفت...

سلام دوست من براي من هم پيش آمده كه از اين احساسات داشته باشم اما چاره اي نداشته ام جز اين كه سركوب كنم و براي همين است كه از زندگي هميشه ناراضي ام اما به تو حسودي ام مي شه تو كه اين قدر جسارت داري كه براي دل خودت زندگي كني اما اكثر ما فقط براي ديگران زندگي مي كنيم كه آنها از ما راضي باشند. من واقعااستقلال تو و انديشه هايت را تحسين مي كنم .

ناشناس گفت...

عاشقی رو، زندگی کن، دختره
...
به کائنات عشق بورز، کم کم اين مسائل برات حال ميشه. و معشوق هم دست يافتنی تر

ناشناس گفت...

بلاخره معشوق هم به موقعش پیدا می شه!

ناشناس گفت...

manam bazi mogheha in heso daram, vali asheghi nakardan, khaili behtare ta ba yeki ke arzesh nadare asheghi koni!

ناشناس گفت...

بزرگ ترین جهش های زندگی من مال دوران فطرت بین روابطمه. شاید چون می تونستم از بیرون خودم رو ببینم. البته مطمئن نیستم بشه به همه تعمیمش داد.

ناشناس گفت...

تحمل تنهایی بسیار بهتر از هدر دادن احساس به پای خوکان است. با صبر همه چیز درست می شود.

ناشناس گفت...

salam,nemidonam chera,ama dost daram ina ro dar morede neveshtehat benevisam,shayad chon in hes ha kheili be man nazdike,shayad chon in hesa ro kam mibinim.
tavagho nadashtan:hameye harfat ghabol,ama kholasash ro migam,age az dostet tavagho nadashte bashi,hamishe karash barat gheire montazere va khoshhal konandas,ehsas mikoni hamishe dare behet lotf mikone va in,mitone dosti ro mohkam kone.
madar:man ham daghighan hamin vaziat ro daram,nemidonam,shayad kheilia injori bashan.dar morede khode man,vabastegi be khanevade nist(chon khonevadeiee nist),eshkal az nahveye bozorg shodan ham nist,in ye khobie,mishe goft ehteram be sonat ha,ehteram be kheili chiza,hade aghal khodemon ro ghane mikone
bose:nemidonam chera dokhtarha enghadr be bose alaghe daran!vaghean chera?
etemad:sohrabe sepehri ye javabe ghashang dade,va hame midanand ke rie haye lezat por ast az ocsizhene marg.manzor,baraye lezat bordan,hamishe bayad risk kard,na etemad
payaee:vaghean in ro hes kardam ama ei kash,ye rahe hal midadi
love?lust?:sadeghane begam,ta hala sex nadashtam,nemidonam chera ama hich alaghei ham nadaram be dashtanesh.ghabl az sex dashtan azash khaste shodam,nemidonam chera ama fekr mikonam har kasi ye rozi sir mishe azash,to ham ye roz behesh adat mikoni,shayadam man eshtebah fekr mikonam
sarkhordegi:ba hamin post,chand nafar pishnahade dosti haye taze behet dadan?
az inja bodanam khoshhal shodam,omidvaram doste khobi peida karde basham
az tarafe hafez,kasi ke harfaye bachegonash ro ejbar nemikone va faghat bara khodeshe

ناشناس گفت...

من اينجا را تازه پيدا كرده ام برام خيلي جالبه .اصلا نمي خوام شما را تاييد يا رد كنم اما شجاعت شما را تحسين مي كنم.ما همه سعي داريم انچه را كه هستيم از همه حتي از خودمون مخفي كنيم .متاسفانه

ناشناس گفت...

یکی از دوستای خوبم بهم میگفت وقتی تو رابطه هات حس مالکیت نداری طرفت هم تو رو و رابطه ش با تو رو زیاد جدی نمیگیره. و رابطه ش با تو زیاد عمیق نمیشه.
فکر میکنم قراردادهای اجتماعی که برای روابط عاشقانه وجود دارند کاملا بر مبنای تعهد در رابطه هستند. پس طبیعیه که تو یا من یا ... از این قرارداد ها کمتر استفاده کنیم. و این موضوع رابطه عمیق ساختن رو سخت میکنه
اگر همه مثل تو فکر میکردند همیشه کسانی برای عاشقی کردن وجود داشتند. اما همه که چه عرض کنم . . .

ناشناس گفت...

اوايل كه برام كامنت ميذاشتن خيلي ها با اطمينان ميگفتن كه من پسرم.حالا ميفهمم چرا اينو ميگفتن!! چون من هم به شدت حس ميكنم تو پسري!!
شايد هم به خاطر اين باشه كه حسادت ميكنم به بي پروا و صادقانه نوشتنت و دوست داشتم تو اين زمينه تك باشم!! خوب باشي و رها

ناشناس گفت...

اوووه...عجيب حرف دل امروز من را زدي. ميگويم حرف دل امرو چون دقيقا همين امروز با اين حس دست به گريبان بودم. اينكه هيچكس نيست كه آنهمه محبت قلنبه شده را برايش خرج كني و آرام بگيري.

ناشناس گفت...

نوشتن در تمام عمر، تمرین توشتن است.
نوشتن چیزی را علاج نمی کند.

Unknown گفت...

man ashegham amma eshgham kenaram nist . iani ta abad azman joda shode .delam shadidan mikhad alan inja bood va man miboosidamash . darket mikonam .

ناشناس گفت...

ایا کسی تعریف خوشبختی رو میدونه البته از نوع درستش؟؟
ولی ایا اگر میدونست و صحت داشت اونوقت ایا میتونست فقط یک بعد داشته باشه؟
و اگه میتونه پس اون چیه؟؟

ناشناس گفت...

چرا ابرها هرچه می گریند
شاد و شادتر می شوند ؟
در سایه خسوف مادگی خورشید
برای که می سوزد ؟
اتش فشان ها از چه رنجیده اند
که تف و خشم و سرما تف میکنند ؟
تیت اشک های ناریخته
در دریاچهای کوچک انتظار میکشند؟
یا رودهایی نامرئی اند
که به سوی اندوه روانند؟
یک گربه چند سوال دارد؟