۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

شب تا صبح

هم‌آغوشیِ نسبتاً طولانی. لذتِ فراوان. نزدیکیِ زیاد. خستگیِ دل‌پذیر. او «آمد» و با این‌که مقاومت می‌کرد، زودتر از بارهای قبل میانِ نوازش‌هامان خواب‌اش برد: عمیق و کودکانه. هنوز هوا روشن نشده بود. خواب به چشم‌هام نمی‌آمد. دل‌ام نمی‌آمد صداش کنم که: باز «می‌خواهم». به خودم می‌پیچیدم. دست‌ام را بردم میان پاهام. خوش نمی‌گذشت. دل‌ام می‌خواست «او» کاری کند. غلت زدم. کتابِ شعری را که پیش از (در حین؟) معاشقه می‌خواندیم برداشتم. کلمه‌ها را می‌خواندم اما نمی‌فهمیدم. کلافه بودم. هنوز دل‌ام نمی‌آمد صداش کنم. بغض داشتم. چرا گریه‌ام گرفته بود؟ میانِ راحتِ معشوق و راحتِ خودم نمی‌توانستم انتخاب کنم.

۴۰ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
بعضی از این پست ها داستانک های تاپی هستند .امیدوارم قدرش را بدانید.هرچند نثرتان نشان می دهد .زیرک تر از این حرف ها هستید.

ناشناس گفت...

نوع نگاه زنانه شما برایم جالب بود،امیدوارم همیشه موفق باشید.
پاکزاد(alipakzad.blogfa.com)

ناشناس گفت...

شدیدن این تابستون هم کردت ؟؟؟

ناشناس گفت...

یه سوال:
چرا خانم‌ها نیاز ها و خواسته‌هاشون رو از شوهرشون پنهون می‌کنن در صورتی که شوهر اون‌ها نزدیک ترین شخص بهشونه؟ شما با این پست این مطلب رو به من ثابت کردین.

dokhtare گفت...

ramin,
نمی‌دانم چرا کسانی خواسته‌هاشان را از همسرشان پنهان می‌کنند. شاید یاد نگرفته‌اند که درباره خواسته‌هاشان حرف بزنند. در موردِ این‌که آیا این نوشته ادعای شما را تأیید می‌کند یا نه، فکر می‌کنم جواب منفی است. این پست درباره لحظه خاصی نوشته شده است که نویسنده بعد از معاشقه نسبتاً طولانی که طی آن خواسته‌هاش را به معشوق‌اش گفته (یا نگفته. از کجای نوشته می‌شود این را فهمید؟) باز هم می‌خواهد و به‌وضوح می‌بیند که معشوق‌اش خسته است و نمی‌خواهد. نویسنده شک دارد که بگوید یا نه. و البته انتهای داستان را هم ننوشته است.

ناشناس گفت...

چه جالب..مدت ها پيش يه مطلبي از زاويه ي طلب مرد كه مانع از خواب زن مي شد نوشته بودم..اتفاقي بود كه به كرات برام مي افته..در مورد خودم..پيش آمده كه خواسته ام و بيدارش كرده ام...حتي اگه بيدار شده و تنها منو به خودش فشرده باشه و يا بوسيده باشه....ولي اين به معناي گفتن صريح خواست هام نيس..هنوزم با وجود نزديكي شديدم..با دوستان دخترم در مورد خواست هام راحت تر حرف مي زنم..نمي دونم چرا!!!!

ناشناس گفت...

دخترک کودن چطوری؟؟

ناشناس گفت...

سخت است گاهي انتخابش

ناشناس گفت...

جدا واسه اون دسته از نسوان كه واسه شما به به و چه چه راه ميندازن متاسفم. چون لحن شما مطلقا زنونه نيست حس هايي هم كه ازشون با آبو تاب حرف مي زنين چيزاي نيست كه بشه بهش گفت تجربه شخصي.بيشتر به نظرم نشخوار چيزاييه كه از اينور و اونور به گوشتون خورده.يا زن نيستين يا اكه باشين از اون زناي يت و يوقور بد حشري هستين يا يه ترشيده سرد مزاج كه با اين فكرا و نوشتنشون خودشو تخليه وارضا مي كنه.بهر حال طبيعي نيستين.

ناشناس گفت...

godess:

a priori, amateurish psychology! nice example of nonsense.


--mateen.

ناشناس گفت...

مدتی که مرتب بهت سر می زنم بی پروایی تو خیلی دوست دارم. جامعه ی ما به زنانی مث تو خیلی بیشتر از مفسران و سیاستمداران حراف احتیاج داره، کسی که از تن بگه، از احساس بگه و تمام این قیدهای مزخرف فرهنگی کنار بزنه. به من سر بزنی خوشحال می شم.

ناشناس گفت...

چرا انقدر دير به دير مي نويسي؟ چيزي به ذهنت نمي رسه؟
بدبختي رو نگاه كن بعد اين همه مدت از شروع نوشتنت تو اين وبلاگ هنوز يه سري مي آن مي گند دمت گرم به خاطر جسارتت يه سري هم ميان مي گن خاك بر سرت ... هنوز همونا.. همون حرفا.. چيز جديدي تو اين وبلاگ نيست؟ حتما نيست ديگه چه مي دونم..

ناشناس گفت...

اگر بیدارش میکردی او هم با کمال میل میپذیرفت. قطعا راحت تو راحت او هم هست.

ناشناس گفت...

خسته نمی شی انقدر کس میدی؟

ناشناس گفت...

سلام دوست من حالت چطوره ؟
خوشحال میشم اگه از یادداشت جدید من با عنوان "طرح تحول یا تهوع اقتصادی؟!" در بخش دلنوشته ها و یادداشتهای نویسنده در سایت من دیدن فرمائید و نظر دهید... با تشکر و به امید پیروزی اصلاحات و آقای خاتمی

ناشناس گفت...

خطاب به ناشناس: ایشون کون می دهند. رجوع کن به نوشته های قبلی می بینی که سکس واژنی نداشته! با این همه اهن تولوپ کونی تشریف دارند!

ناشناس گفت...

بذار بخوابه .آرامش بعد از خوابش بهتره .مردا رو هيچوقت نبايد از خواب بيدار كرد .بداخلاق ميشن .
بحث پنهون كردن خواسته نيست .مراعات كردن حال يه ادم مترادف بي توجهي به خواسته خودت نيست .اين يه لطفه .خواسته رو ميشه به موقعش مطرح كرد همسر آدم كه هميشه خواب نيست .

ناشناس گفت...

خیالت راحت باشه که معشوق از راحت تو بیشتر لذت می بره تا راحت خودش. البته به توانایی هاش هم مربوط میشه! نباد یه کاری کنی که ضایع بشه؛ خیلی این توانایی رو ندارن.

ناشناس گفت...

سکس دهانی تنها تجربه سکسی من بوده
اولین و تنها دوست دخترم برام یکبار خورد
از نظر من خوب بود
دوست دارم بازم تکرار بشه
اگر با منم دوست میشدی بهت قول می دادم ارگاسمت دو برابر بشه و اصلا نخوایی ازبغلم لیایی بیرون


ای کش ؟


لطفا جواب من رو بده عزیزم
یکبار سکی شماره من رو گذاشته بود من 337 ایی ام

ناشناس گفت...

بعضی از کسایی که نظر دادن مثل پیام و ناشناس خیلی احمق و بی شرم هستن

ناشناس گفت...

این مطلبت توی مغزم حک شد. همه ی آرشیو رو خوندم. قبلن نظر دادم. به همه ی دخترهایی که مشتاسم شما رو توصیه کردم.

Unknown گفت...

donbale chi hasti vaghean?!bishtar say kon..

ناشناس گفت...

خطاب به سام: به مامان و خواهرهایت هم معرفی کردی یا بقیه باید معرفی کنن بهشون؟

ناشناس گفت...

از رک نوشتنت خوشم اومد

نان و شراب گفت...

منم گاهي اينجوري مي شم

نمي دونم چرا
بغض مي كنم

ناشناس گفت...

احمق! خودت و همپالگی هات وقاحت رو با شجاعت اشتباه گرفتین. این خزعبلات گندت هم فقط یه عده بیمار حنسی رو ارضا میکنه

ناشناس گفت...

عمو جون من که بیدار بودم خب پس عمویی به چه درد میخوره ببم جان

ناشناس گفت...

برای منم پیش اومده. اصلن برای همه پیش میاد . من فقط دستشو میگیرم تو دستم و میخوابم .میدونم فردا شب قبل از اینکه خوابش ببره باید بهش بگم که دیشب چقدر میخواستمش . به همین سادگی .و اون چون خیلی دوستم داره ، امشب قشنگتر و بهتره. میدونم ..تجربه اینو میگه ..

ناشناس گفت...

وبلاگ شما به نظرم خیلی عالی اومد.

با جرات خاصی می نویسید...

ناشناس گفت...

عشق ناب بود.ناب ناب.

ناشناس گفت...

من از رک نوشتنت خوشم می آید. نمی دانم چرا اجازه می دهی هر کس هر چیز دلش خواست را این جا کامنت بگذارد. چرا پاکشان نمی کنی؟

ناشناس گفت...

من می خواستم جوابی به این آدمهای بی تربیت بدهم. با اجازه!

"شدیدن گفت...
دخترک کودن چطوری؟؟"

انجام سکس درست یا تصور سکس درست مقدار زیادی هوش و استعداد می خواهد.
----------------------------------

"
godess گفت...
جدا واسه اون دسته از نسوان كه واسه شما به به و چه چه راه ميندازن متاسفم. چون لحن شما مطلقا زنونه نيست حس هايي هم كه ازشون با آبو تاب حرف مي زنين چيزاي نيست كه بشه بهش گفت تجربه شخصي.بيشتر به نظرم نشخوار چيزاييه كه از اينور و اونور به گوشتون خورده.يا زن نيستين يا اكه باشين از اون زناي يت و يوقور بد حشري هستين يا يه ترشيده سرد مزاج كه با اين فكرا و نوشتنشون خودشو تخليه وارضا مي كنه.بهر حال طبيعي نيستين."

شاید زن یا زنانی که تو تجربه کردی زنانه نبودن و سرد مزاج بودن؟! من که از خواندن این مطالب حس نکردم طرف سرد باشد بلکه بالعکس.
-----------------------------------

"آذ گفت...
احمق! خودت و همپالگی هات وقاحت رو با شجاعت اشتباه گرفتین. این خزعبلات گندت هم فقط یه عده بیمار حنسی رو ارضا میکنه"

به فرض که اگر کسی مثل من که این جا را می خواند یک بیمار جنسی است و برای ارضا شدن این جا را می خواند. در این صورت شما برای چه این جا را می خوانی؟! غیر از این است که خود تو هم با این تعریف باید یک بیمار جنسی باشی؟!
---------------------------------

"ناشناس گفت...
خسته نمی شی انقدر کس میدی؟"

"ناشناس گفت...
خطاب به ناشناس: ایشون کون می دهند. رجوع کن به نوشته های قبلی می بینی که سکس واژنی نداشته! با این همه اهن تولوپ کونی تشریف دارند!"

"ناشناس گفت...
شدیدن این تابستون هم کردت ؟؟؟"

این ها را هم به نظرم جوابش را باید خودت بدی. ولی یک جواب هم می تونه این باشه که اعضای بدن و اندامهای جنسی هر کس مال خودش هست و هر جور که خودش بخواهد می تواند استفاده کند و حالش را ببرد! فکر نکنم به کس دیگری مربوط باشد که در این مورد نظر دهد.

ناشناس گفت...

nemikhay chize jadidi benevisi

ناشناس گفت...

علیرغم اینکه بعضی ها می گم طبیعی نیستید
من میگم یکی از طبیعی ترین موجودت زمینی

ناشناس گفت...

باسلام و احترام،
به صورت تصادفي به نوشته هاي شما برخوردم و تمامي را با لذت خواندم...
سپاس فراوان از مداومتت در نوشتن و شفافيت...و البته گشودگي در برابر زندگي...
تخصص من فرهنگشناسي است و در مورد تفاوت هاي روانشناختي-فرهنگي جامعه هاي باز و بسته تحقيق ميکنم و مدتهاست در مورد طرح يک تحقيق ميداني در اين مورد انديشه ميکنم...خوشحال ميشم بتونم از همکاري شما نيز بهره مند شوم.
منتظر جواب شما هستم.
با سپاس
LIBIDO1385@YAHOO.COM

ناشناس گفت...

اوخ! عجب استیصال منگ کننده‌ای

آرش گفت...

میشود هنگام معاشقه هم کتاب خواند؟ حس جالبی باید باشد.

ناشناس گفت...

جالبه
موفق باشی
می تونی به منم سر بزنی و نظر قشنگت رو بزاری

بانوی شرقی گفت...

دقیقا عین این ماجرا برای منم پیش اومد.یهو چشماشو باز کرده بود و شوکه شده بود از اینکه من چرا دارم گریه می کنم!

ناشناس گفت...

من واقعا برای این آقایون بی جنبه متاسفم . البته اون که صراحتا پیشنهاد سکس می ده شرف داره به اون آقای فریبکاری که ایمیل (لیبیدو) می ده و خودش رو محقق اعلام می کنه. و با کلاسی می خواد سکس کنه واقعا برای فریبکاریتون متاسفم.