Phone Sex
زمانی ديگر: دلم تنگ شده بود برایش. تلفن کردم. حرف زديم و حرف زديم و خوش بوديم. گفت چه خوب میشد اگر کنارِ هم میبوديم. تصويرش زنده و روشن جلوی چشمانم آمد. تصويرِ اينکه اگر بود چهها میکرديم يا امکان داشت انجام دهيم. و ديدم چقدر دلم میخواهد... و باز معاشقه نسبتاً مفصل. آرام که شدم (شديم؟) باز حرف زديم. گفت که چقدر دلش میخواهد به خانمی که به تازگی آشنا شده نزديک شود و گفتم که حتماً بهتر است زودتر به او بگويد و بحثی که ادامه پيدا کرد. خيلی به هم نزديک بوديم. درست مثلِ زمانِ بعد از همخوابهشدنِ واقعیمان.
سکسِ تلفنی میتواند بسيار لذتبخش باشد برای آنهايی که بیقرارِ هماند و نمیتوانند (به هر دليلی) با هم باشند (بخوابند) يا حتی میتواند انتخابِ کسانی باشد که میتوانند با هم باشند و اينطوری لذت میبرند. با اين که شايد خيلی سخت بشود از آرام شدن يا نشدنِ معشوق خبردار شد (حداقل فکر میکنم فهميدناش به نسبتِ در کنارِ هم بودن سختتر است.) يا شايد همه عکسالعملها را نشود شنيد، با اينکه نوازشی در کار نيست، اما خوب است. آنطور که تجربه کردهام، برای معشوقانی که بارها با هم خوابيدهاند و ويژگیهای يکديگر را میشناسند سخت و بعيد نيست. و تازه شايد که پيشبـَرَنده رابطه هم باشد: وقتی که از کارهايی که دوست داشتهايد با هم انجام دهيد و نشده، حرف میزنيد و تصورش میکنيد. و تازه شايد به درستتر تصور کردن و پيدا کردنِ ذهنيتِ روشنتر از معشوق هم کمک کند. و شايد حتی فانتزیهای جديد و بهتری در ذهنِ هر دو طرف ايجاد کند. به اينکه شايد يک طرف يا حتی هر دو اَدا درآورند هم فکر کردهام. که مثلاً کل ماجرا fake باشد. باز هم خوب است: بازی است. و فکر کنم معشوقان بازی را دوست دارند.
دراز کشيدهام روی تخت غرق در سبکی، لذت، رخوت. و با چشمانی نيمهباز به ردِّ نور که از لای پرده روی سقفِ اتاق افتاده، خيره شدهام. و فکر میکنم به مکالمهمان. گوشیِ تلفن کنارِ دستام است. منتظرم زنگ بخورد و به اويی که پشتِ خط است بگويم دوستاش دارم و تشکر کنم از لذتی که نيم ساعتِ پيش بردهام (بردهايم؟). وقتی که تماس را قطع میکرد، تقريباً من را با نوازشهای کلامیاش خوابانده بود. و گفت که نيم ساعتِ ديگر تماس میگيرد که حرف بزنيم...
۳۲ نظر:
Do u know about http://www.annsummers.com/
they are the most successful British chain of High street sex shops. They almost have a store in all towns in the UK!
و جالبه که این سکس تلفنی گاهی از سکس واقعی هم لذت بخش تره چون تمام عناصر ناخواسته حذف می شه و اتفاقا برای کسانی که علاقه ای به حرف زدن از علایقشان حین سکس ندارند هم مفیده چون درک لذت طرف مقابل بیشتر می شه
مرسی که این را نوشتی همیشه تو ذهنم بود
این مفهومی که به «آرام شدن» ترجمهاش کردهاید چه بوده است؟
Anonymous,
ممنون.
بهروز،
خواهش میکنم.
هـ ،
Come.
پیشرفتت خوبه! روز به روز داری بی پرده تر می نویسی! چقدر باید منتظر بمونیم تا از جزییات کارهایت بنویسی؟ و از جزییات اجزای سکسی خودت؟
salam! neveshtehato doost daram, emshab kolli az neveshtehaye ghadimit ro ham khundam.webloget ba arzeshe. kheyli jaha bahat ham aghidam, va kheyli jaha neveshtehat tardid hamo dar morede aghayede khodam bartaraf mikone!
بهتره وبلاگتو تعطيل كني بري سايت اويزون داستانهاي سكسي بنويسي شايد اونجوري آرومتر بشي
kheyli ziba va ba ehsas minevisi. toye 3 hafte gozashte bishtar az 100 blog ra zir o ro kardam,vaghean bloge binaziri dari.ghalame to be khobi goyaye ehsasate manam hast. vaghean nemifahmam chera pesara sahmi az sex baraye ma ghael nistand va zod motaham mishavam ke dar sex pishraft kardeiim !barkhi az aghayan hanoz afkare asre hajari darand !!!
salam,
sokot matne sadeist ke,eshtebah khande mishavad
khosh bashi
hafez
دوباره برای هـ ،
من ترجمه نکرده ام. خودم را روايت کرده ام. ولی فکر می کنم معادلِ انگلیسی اش همان باشد که نوشتم.
52،
mahyar,
ممنونم.
منظورم از «ترجمه» ترجمه از مفهوم بود نه از زبانی به زبان دیگر. به هر حال کلمهٔ عجیبی برای این مفهوم انتخاب کردهاید.
از خوندن این مطالب واقعا لذت میبرم
چند نكته:
- وقتي مي گوييد براي خواستن تن كسي، بايد آدم حسابي هم بدانيدش، من گيج مي شوم. من مي فهمم كه چطور يك رابطه مي تواند پيش (يا پس؟) برود و در اين رفتن، يك جايي، تن، كه تنِ ديگري است، ديگريِ تنِ من شود. اما نمي فهمم كه چطور مي توانيم مرز صريح بكشيم: او آدم حسابي است؟ روابطمان به قدر كافي صميمانه هست؟ بله؟ پس مي توانم تن اش را بخواهم. مثال هاي نقض اش را زياد ديده ايم: جايي كه در و ديوار شهادت مي دهند كه كسي بايد معشوق خوبي باشد و نيست، يا برعكس. يا گاهي كه يك رابطه ي جسمي كيفيت فيزيكي بي نظيري دارد، اما بعدش مي خواهيم هر چه سريع تر آن را فراموش كنيم... نزديك بودن مان را به اين تني كه بعد از رابطه كنار ما باقي مانده و به شدت واقعي ست، فراموش كنيم...
- من جاه طلبي تان را دوست ندارم. به دنبالِ چيزي بودن يا گشتن، بخصوص به دنبال بهتر(شدن)ها بودن، ايده ي فايده-باورانه ي زمختي پشتش دارد: "وقتي دنبالِ بهتر بگردم، چيز بهتري گيرم خواهد آمد." آيا هميشه اين گونه است؟ آيا در اين گشتن، در اين "ميل" مضاعف، خودم تبديل به لاشه ي كام-گرفته-شده ي خودم نخواهم شد؟ اين به كنار، من نمي خواهم فايده-باوري را با روشي تخطئه كنم كه خودش فايده-باورانه است. مي خواهم بگويم چيزهايي هستند كه زيبايي شان فقط وقتي خودش را مي نمايد كه حواسمان نباشد، كه اتاق ذهن، تاريك باشد و تنها نورِ شمعي باشد و آن هم به تصادف! و به نظر من رابطه ي عاشقانه هم اين گونه است. نمي خواهم تور بياندازم و معشوق ام را صيد كنم. يا با تمرين و مطالعه "خواست" ام را پرورش دهم تا امكان لذت-بريِ بيشتري از سكس داشته باشم. اين جاه طلبي ِ غايت-انگارانه به شدت زيبايي شناسي ام را آزار مي دهد. البته مي فهمم كه روح مدرن چنين حساسيتي ندارد و مي فهمم كه چرا.
- رنگ هاي نوشته هاي شما: آبيِ آسماني، سرخِ خون، و سفيد، همه از پشت شيشه هايي خيس. فكر مي كنم كه رنگ هاي ميل شما هم همين باشد... نمي دانم اگر زماني از چيز ديگري بنويسيد، چه رنگي خواهد داشت...
گفتم که بوی زلفت ، گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی ، هم او رهبر آید
گفتم که نوش لعلت ، ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن ، کوبنده تر بر آید
خوب شده کارت را پشت تلفن انجا م دادی چون بد حشری بودی و کثیف کاری میشد
montazeret mimoonam dokhtareh.
hard abusive jan,sher ro ke gand zadi behesh ba arze pozesh,ham ot rahbar ayad,ko bande parvar ayad,fekr konam ina dorosteshe
hafez
مي گويند روزي فتحعلي شاه قاجار، شاعر و عارف بزرگي را به قصد تحقير به حرمسراي خود دعوت كرد. شاه به علرف گفت، اي شاعر! اگر حقيقتا از شاعري نصيبي داري، من برايت مصرعي از خود مي گويم و تو بلافاصله مصرع دوم را از خودت بگو. شاه گفت: "در جهان چون حسن يوسف كس نديد" و شاهدان مي گويند كه شاعر بلافاصله گفت: "حسن آن دارد كه يوسف آفريد!" . بله عزيز. ما هم معاشقه داريم. معاشقه هايي كه توصيف شدني نيستند. چه خوب است كه مي تواني اينچنين از معاشقه هايت بنويسي. فقط مراقب باش كه دنيا را تنها در حسن يوسف نبيني.
من ولي از اين مدلش لذت نميبرم. بيشتر خيال پردازيست. تجريك كننده ولي نه آرام كننده.
براي گفتن از خواسته هايم هم هميشه دوست دارم وقتي خسته و آرام كنار هم دراز كشيده ايم و چسبيده ايم به هم حرف بزنيم. آن لحظه واقعا انگار همه حفرها راحت تر گفته ميشود.
سلام خانومی چرانیستی؟ ما دلمون برات تنگ شده. نمی خوای خبری از خودت بدی؟
کاملا با تو موافقم. میتواند گره گشا باشد در بسیاری از موارد.
خب بيشتر از اوني كه تصور كني عمق تمام حرف هايي كه در اين مطلب زودي و اونها كه نزدي رو من با تمام موجوديتم حس كرده ام
ولي بدبختي اينجاست كه من با كسايي سكس تلفني داشتم و به بخش هايي از سكس در تلفن پرداختم كه طرف شوهرش در طي سال ها نتونسته بود بهش بپردازه. خب بعد از يكي دو ماه همخوابگي تلفني همشون اونقد ارضا شده بودند كه منو رها كنند و باز به شوهره بچسپند
روسپي گري كلامي چيزي نيست كه هر كس بتونند از عهده اش بر بيان اونم از پشت تلفن. به هر حال كم نبودند كسايي كه تو اغوش من پشت تلفن بخواب ارامش رفتند و منو فراموش كردند
اينم يه يادگاري كه بعد از اينجور سكس ها داشتم:
در فراموشی دوست داشتن
فراموش شده ام
هنگامی که تو
خودت را در من
فراموش می کردی
می دونی، خیلی از پسرا اینکارو بدون اینکه به پارتنرشون بگن پشت تلفن می کنن و غرورشون باعث می شه که فقط در حد یه جلق با حس بیشتر نگهش دارن.اما تجربه بوسیدن، ناز کردن و هم آغوشی با صدا در بعد فاصله.....نقطه اوج این ارکستر فیلارمونیک، همزمانی ارگاسم هاست....
kaamelan mashhud ast ke as neveshtehaaye yek weblog taghlid mikonid. naam nemibaram...
thghghgbgfbtnbfbgnngfnbgngngngfngngfnfgnth
سلام من بقایی هستم انواع دختر(کس های توپ) از 15000 تا 100000 تومان زیر دستم هست با موبایلم 09124242770 تماس بگیرید
سلام من بقایی هستم انواع دختر(کس های توپ) از 15000 تا 100000 تومان زیر دستم هست با موبایلم 09124242770 تماس بگیرید
09137717389
فروغ هستم
هر كي خواست تماس بگيره
مطالبت قشنگه ولی زیادی درگیر سکسه.اینطور نیست؟
ارسال یک نظر