گرايش
دخترک برایام نوشته است که چندین بار از تصورِ خوابیدن با من خیس شده است. من هم گاهی دربارهاش خیالپردازی کردهام... حالِ تازهای است.
تعميم ندهيم
بخشی از نامه يكی از خوانندگانِ اين وبلاگ درباره بعضی از كامنتهای اينجا را با اجازه او منتشر میكنم. عنوان از من است.
"... به نظرم خوب است کسی که با محتوای این نوشتهها مشکل دارد تکلیفِ خودش را با چند موضوع روشن کند.
1. تعمیم دادنِ مشاهدههای شخصیمان بر چه پایهای است؟ چندهزارمیلیون آدم در دنیا هست، و دستکم پنداشتنی است که سلیقهها و رفتارهای همهی اینها مثلِ هم نباشد؛ چطور بهراحتی میشود حکم کرد به اینکه معشوقِ دختره اگر از رابطهی دختره با مردی خبردار شود برخواهد آشفت؟ آیا واکنشِ معشوقِ نویسندهی وبلاگ لزوماً مثلِ واکنشِ معشوقِ خودِ ما است؟
و گاه نظریه میدهیم در بابِ طبیعتِ بشر بدونِ اینکه یا در این موضوع متنِ جدیای خوانده باشیم یا حتی بیش از یک نمونه دیده باشیم. آیا هیچ گزارشِ عینیای یا هیچ آماری خواندهایم از همخوابگیِ سهنفره؟ چند بار شخصاً تجربه کردهایم؟
2. خیلی از بحثها به طرزِ ناخوشایندی لفظی است. کسی که میگوید عشق نمیشود همراه باشد با تعددِ روابط، اگر دارد حکمی میکند که محتوای تجربی دارد باید حکماش پشتوانهی تجربی داشته باشد—و این تعمیمدادنهای نابجا را به یادمان میآورَد. اما اگر گمان میکند که مدعایش نتیجهی تعریفِ "عشق" است باید بسیار مراقب باشد. اولاً که روشن نیست که اینجور واژهها هیچ تعریفی داشته باشند به معنایی که عموماً از "تعریف" مراد میکنیم (و این بحثْ فنــّی و مفصل است). ثانیاً—و مهمتر—به فرض که نتیجهی تعریفِ عشق این باشد که جز با معشوق نمیشود خوابید یا نمیشود بیش از یک معشوق داشت یا نمیشود معشوق داشت و با غیرمعشوق خوابید؛ نتیجه چه خواهد بود؟ چرا این تعریف (-ِ به نظرِ من جعلی) باید نحوهی زندگیِ مرا عوض کند؟
ظاهراً نمیشود انکار کرد که میشود نسبت به کسانِ متعدد احساسِ محبت داشت، و این احساس میتواند شدید باشد. و میشود کسانِ متعدد را خواست. حالا اسمِ این وضعیتها "عشق" نیست؟ نباشد—بودنشان را که نمیشود انکار کرد. مدعی میتواند احساسِ شخصیِ خودش را تعمیم بدهد و گزارشِ ما از احساسمان را توّهم بداند؛ اما این منطقاً انکارناشدنی است که میشود گمان کنم که کسی را دوست دارم و گمان کنم که کسی را میخواهم. حالا چرا باید اینها را مهار کنم؟
پذیرفتنی است که کسی متشرع به شریعتی باشد که نهیاش کند از سعی در ارضای توأمانِ همهی خواستههایش، و پذیرفتنی است که کسی مقیّد به سنـّتی باشد که در این مورد محدودیتگرا است. اما اینکه اینجور چیزها را (احتمالاً همراه با جامعهشناسی/روانشناسیِ آماتورِ مستقل از تجربه) چونان دلیل عرضه کنیم، این پذیرفتنی نیست از نظرِ من."