۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه



از نیازهای مهمّ من یکی هم این است که بعد از سکسِ خوب بتوانم ساعتی تنها باشم. ترجیحاً با لیوانی چای یا فنجانی قهوه. تنها باشم با جسمِ آرام‌گرفته‌ام و ذهنِ سرشار از تصویرم و مستیِ چشیدنِ تنی که دوست می‌داشته‌ام.


۴۲ نظر:

شمیم گفت...

مبارکه آپ کردی

ناشناس گفت...

چرا انقده دیر آپ می کنی؟ دهههههه چه معنی داره؟

Medusa گفت...

تصویر....

Eric Calabros گفت...

خوش برگشتی ... دلمون تنگ شده بود

مهران گفت...

برای اولين بار بود که وبلاگتو ديد.تقريبا 2 ساعت طول کشيد. اصلا متوجه زمان نشدم هم بخاطر نوع تفکرت هم طرز نوشتنت و انتخاب موضوعات هم نظرات دیگران.
اميدوارم بیشتر بتونی بنويسی. اين تفکرت و حست خيلی برام آشناست. برام جالب بود.

hamed گفت...

good!every body loves that,not just you!

ناشناس گفت...

من برعکسم. میخوام با معشوقم باشم و باهاش حرف بزنم.
شاید ایرادش اینه که تا حالا سکس خوب نداشتم؟ نه ! این طورنیست. خوشبختانه من و معشوقم دقیقا یک چیز رو میخواهیم در این رابطه و هر دو شدیدا بهش میرسیم.f

ناشناس گفت...

خیلی دلم میخواست با هویت گوگل کامنت بذارم! (کامنت قبلیه) اما نشد که نشد!
از بس حی کاراکتر ها رو گفت تایپ کن و من تایپ میکردمcapcha اما هی میگفت غلط تایپ کردی! شرمنده! آرش هستم

ناشناس گفت...

Welcome back

مژامیر، آخرین بازمانده گفت...

عليرغم اينكه نبودي ولي من آمدم و تو را هم در ليست بازماندگانم جاي دادم
چه خوشحالم كه برگشتي
به اميد ديدارت

مژامیر، آخرین بازمانده گفت...

جدا چه خوب كردي كه برگشتي. خوش يرگشتي

محمد رضا گفت...

بيشتر از خود بلاگ کامنت ها بهم چسبيد
چقدر جالبن هم وطنا

ناشناس گفت...

رسیدن بخیر
با یکی آشنا شدم که عجیب من را به یاد تو می انداخت. خوب شد اومدی و الان بیشتر و با دیدی جدید تر درکت می کنم

leboir گفت...

قشنگ مينويسی. اما يک رنگ و آب افسانه اي و گاهی دور از حقيقت به س.س ميدی.انگار که از بهترين بعد رابطه مينويسی. يا تو اين پست از بهتری بخش رابطه! که عدم حضور کسی هست که همه اون خوشهالی رو به تو ميده. اگه واقعاً خوشحالی باشه! به اين دليل که وقتی بهش فکر ميکنم اگه واقعا حس خوب هست چرا بايد يک ساعت برای تحليل کردنش بايد به خودت با کافين وقت بدی! يعنی در ته ته وجودت حس گناه بهت نميده؟!
اين فقط برداشت من از اين نوشته هست.نه هيچ چيز ديگه اي.

الگا گفت...

هی
باید باهات حرف بزنم و توهم که دیر به دیر میآیی

الگا گفت...

میشه میل ات رو بزاری؟؟

ناشناس گفت...

کم پیدایی جنده خانوم؟؟!

vahid گفت...

hamishe arezoom boode chehreye ye weblog nevisi ke weblogesgh saresh be tanesh biarze yekbar bebinam
bedoone hich hesse jensi
maqdooram nashod....

حامد گفت...

سلام.چرا آپ نمیکنید؟منتظریم.

کیانی گفت...

الناز کیانی اشترجان Elnaz kiani Ashtarjan
الناز کیانی اشترجان الناز کیانی اشترجان مجری صدای آمریکا که در یک خانواده بهایی بدنیا آمد و بعد از اذیت و آزار از ایران به آمریکا رفت و در حال حضر در رشته بیولوژی هم درس میخواند هم همسر حامد بهروان است

ناشناس گفت...

سلام وبلاگ جالبی دارید . من با اینکه یه مرد هستم خوشحالم که وبلاگی مانند وبلاگ شما هست که دخترا احساس و نظراتشان را بیان کنند . اولین چیزی که به ذهنم میاد اینکه ما باید یاد بگیریم که ظرفیت شنیدن هر اظهار نظری را داشته باشیم بدون قضاوت در مورد دیگران.(چه دختر و چه پسر ) از دوستان هم خواهش میکنم که به همه مردها و یا همه خانمها توهین نکنند . اینجا هر کسی احساس و نظر خودش را بیان می کند . و دوم ما باید یاد بگیریم که بکارت شرط خوب یا بد بودن یک دختر خانم نیست . ممنونم موفق باشید

ناشناس گفت...

چون نتوانستی توانایی های خود را بیابی رو این بخش زندگیت کلیک کردی خدا هدایتت کند

ناشناس گفت...

اگر بلدی یک کار دیگر را انجام ده این کارها را هر حیوانی بدون شرم اموزش می ده

golbonmol گفت...

این رفتار مردونه است دختر جان! فکر کنم جواب سوال خیلی از اون هائی که کف کردن که چطور می تونی اینطوری باشی توشه. سکس درایو شما در حد مرد هاست

farid گفت...

سلام. تقریباهر چهار یا پنج ماه یکبار به بلاگتون سر میزنم.آدمی هستم که این نوع رابطه ها رو دوست داره .حتی وصف کردنش رو.اما این کار رو نمی کنه.نمیدونم باید تحسینتون کنم یا نه؟

farid گفت...

یادم رفت بگم. لطفا زود به زود آپ کنین

نويد گفت...

سلام !
مگذار كه جز به شادماني گذرد .

پسر داغ گفت...

سلام اتفاقی سر از اینجا در اوردم

اما در مورد نظر

من 8 سال عاشق دختری بودم که 4 سالشو با دو سه تا از دوستام میگفت و میخندید
بعدش که بی خیالش شدم با دهتری دوس شدم باهاش هم معاشقه کردم
به قول شما فقط دهانی چون دختر بود و چون نمی خواستم اذیت شه از پشت هم خودم نمی خواستم
اما زد و دوستم ازدواج کرد
عشقی که بینمون بود محبتی که بینمون بوده یادش نرفت و زندگیش خراب شد
همه اش تقصیر من بود
همیشه خودم رو شرزنش می کنم
اما اینو میدونم که ما ایرانی ها برای دوستی راحت و کامل جنبه نداریم


میدونی اینم بگم
نصف بیشتر خانوما که به سکس با اقایون تن در میدن که مطمئن شدن که پیره قراره بگیردش و یا پسره بهش دروغ گفته گولش رده و یا دختره می خواد با اینکار پسره رو دستش نیگر داره


در هر صورت تو جامعه ما مشکل سکس چیزی نیس که یشه راحت از کنارش گذشت و گفت که اشتباهه و یا خوبه ما ایرانی هستیم و یه هویتی داریم و از اون طرف هم هر انسانی نیاز به این کار داره دقیقا مثل اب خوردن

حالا یکی زیاده روی میکنه ویکی نه

من خودم ادم خیلی داغی هستم
اما دوس دارم فقط با کسی حتی حرف بزنم که دوسش دارم چه برسه به اینکه لمس کنم یا سکس کنم

بقیه خودشون میدونن
ولی تو زندگیم اینو یاد گرفتم
هر کسی هر طوری که زندگی میکنه و توزندگیش به کسی ضرر و یا ازاری نرسونه صحیح ترین زندگی رو میکنه
حالا خواه مشروب بخوره سکس کنه و یا نماز بخونه
فقط دل کسی رو نشکن که خدا میشکندت نه خلق خدا ........

kos_khor_tiir@yahoo.com


اینم ای دین که نگین اهل دین و قران هستم خودم خوردن کس رو دوس دارم اما کسی که عاشقشم نه هر کسی که از را برسه.........

ناشناس گفت...

خیلی خوشحال شدم ازینکه تو این جامعه ی مریض و مسموم هنوز یه آدم سالم پیدا میشه
زهرا

ناشناس گفت...

اینکه اصلا خودتو سانسور نمیکنی خیلی عالیه.همه ما تجربه هایی مثل تو و بیشتر از تو داشته ایم و داریم فقط فرق ما اینه که هنوز شهامتشو نداریم خودمون باشیم.این فضای تربیتی این تاریخ این جامعه این دین همه مارو آدمایی پر از تضاد،تعارض،عصبی،خودسانسور، بی هویت، و بیمار کرده. به خصوص نسل بعد از جنگ که شدیدا جوونی و نوجوونی و بلوغشون مصادف با بحرانی ترین گذار ها و اتفاقات اجتماعی و سیاسی جامعه بود. خانواده از طرفی مدرسه از طرفی نیاز جوانی و ورود اینترنت و ماهواره و اگاهی سریع و با سرعت ناگهانی باعث شد که ما الان مهمترین و بحث انگیز ترین و پررنگترین مسئله زندگیمون سکس و روابط جنسی و روابط پسر و دختر باشه. نه که اینها مهم نیست.چرا خیلی مهمه. ولی همونطور که از برخورد آدما توی این وبلاگ میبینید.هنوز خیلی خیلی راه مونده تا حداقل جوان ها واقعا و نه از روی تظاهر با چیز عادی و روزمره ای مثل سکس برخوردی عادی و نرمال و بی طرفانه و بدون تعصب داشته باشند. حتما و حتما این جور نوشته ها و وبلاگ ها به رسیدن به اون روز کمک میکنه. مرسی
زهرا

ناشناس گفت...

http://meandmewithme.blogfa.com/
این هم ازین.پست آخر رو بخون

ناشناس گفت...

jende dozari shart mibandam too kole zendegit ye sexe dorost hesabi nadashti ke intori too mohitr net lah lah mizani oghdeyi

ناشناس گفت...

salam...adress e jadidi nadarin?dige nneminevisin?

ناشناس گفت...

ای کاش می شد برایشما نظر خصوصی گذاشت.

ناشناس گفت...

همین؟فقط نظر رو تایید کردید؟خب جوابش؟نمیشه یک ایمیل یا جیمیل بگذارید برای دوستانی که با شماحرف دارند؟!!

ناشناس گفت...

لااقل قسمت نظرات رو خصوصی وعمومی کنیدچه اشکالی می تونه داشته باشه؟

ناشناس گفت...

بابا عجب جنده اي هستي تو! خدايي چيز وحشتناكي هستي! پدرت با تو چي كار كرده كه اين جوري شدي جنده خانوم؟

یک خواننده جدید! گفت...

ای کاش دوباره بیای و بنویسی و این‌که ما رو از حال خودت باخبر کنی. خیلی دلم می‌خواد نویسنده‌های قدیمی وبلاگ‌ها رو پیدا کنم و ببینم که دوباره دارن می‌نویسن :-(

I_AM_MOAMEN گفت...

سلام و درود دختر
با وبلاگت از طریق وبسایت "مرد روز" آشنا شدم
http://marde-rooz.com/6026/
تیکه هایی از پست هاتو نوشته بود
و اون نظر برام جالب اومد
برای همین به وبلاگت سر زدم
و همه مطالب و کامنت هاتو هم حتی خوندم
یه 3 ساعت وقتمو گرفت
و باید بگم، واقعا مخم سوت کشید
میدونی، بیشتر بخاطر این وبلاگتو خوندم
چون دوست داشتم بفهمم الان که دارم این کامنت و برات می نویسم، حالت خوبه؟ واقعا زنده ای؟
من آدم مذهبی ای هستم
و بعنوان یک مومن، سبک زندگیتو حتی برای خود تو هم که میخوایش مناسب نمی بینم
این چیزی نیست که ما رو "انسان " میکنه
خب الان جذابی، جوانی. همه چی داری
میگی الان دور و برم شلوغه ولی "احساس تنهایی" می کنم
خوشا بحال اون روزی نباشه که دور و برت هم خلوت بشه و احساس تنهایی هم بکنی
زندگی میشه بدتر از جهنم
بیشتر کامنت دادم تا بفهمم زنده ای؟
شاید سوال مسخره ای باشه
خب برای چه من باید بدونم
ولی می خوام بدونم
و خوشحال میشم وبلاگ منو بخونی
برای تنوع

ناشناس گفت...

سلام من بهرنگ ۲۵ سالمه روحیات و طرز فکرت به من خیلی نزدیکه. اگه افتخار بدی باهم آشنا بشیم تا تهش باهاتم.خیلی وقته دنبال نیمه گمشدم میکردم. اهل منت کشی نیستم. ولی تو دختر خاصی هستی..خواهشا تو تلگرام بهم پیام بده https://t.me/behrang068

لیلی گفت...

میشه دوباره برگردی؟
من تازه با وبلاگت آشنا شدم...
لطفا...
چیزای زیادی هست که باید بدونم...

ناشناس گفت...

I wish there was something in this world that I could give you-anything from the beginning of the time to eternity, to any version of you, from forever to forever.