دختر بودن

از نیازهای مهمّ من یکی هم این است که بعد از سکسِ خوب بتوانم ساعتی تنها باشم. ترجیحاً با لیوانی چای یا فنجانی قهوه. تنها باشم با جسمِ آرام‌گر...

دو دیالوگ اول. - در ماهِ گذشته با آدمِ جدیدی خوابیده‌ای؟ - با [در ذهنش اسم‌ها را مرور می‌کند و با انگشت‌هایش می‌شمارد.] 3 نفر. - بترکی! دوم....

قدرتِ ذهن شگفت‌انگيز است: به سه شماره "آمدم". بارِ اولی بود كه به اين سرعت می‌آمدم؛ و البته به شدتِ معمول و كاملاً لذت‌بخش... قبل ...

غصه بايد فكرِ تازه‌ای كنم: دسترسی به اين وبلاگ را باز محدود كرده‌اند.

درونم بیان کردن‌اش سخت است. می‌خواهم بگویم گاهی تا چند ساعت بعد از درآمیختن‌های خیلی شدید و البته خیلی بالذت، احساس می‌کنم از نظرِ فیزیکی چی...

نفرتِ اجباری از خود به دعوتِ نویسنده وبلاگ مسأله‌ای به نام حجاب حجابِ اجباری برای من که در خانواده‌ای مذهبی به دنیا نیامده‌ام اولین و بزرگ‌...

دختر بوسه‌اش تلخ بود و شیرین. تلخ بود از سیگارِ ساعتِ قبل کشیده. و شیرین بود، شیرین بودنی! همراه با احساسِ بی‌نظیرِ بوسیدنِ لب‌هایی ظریف‌تر ...

اضافه؟ دختر با چهره‌ای خیلی جدی می‌گوید: دو طرفِ اضافه‌ات رو بگیر. و بعد با مهارت کاردِ آغشته به موم را به موهای اندامِ جنسی‌ام می‌کشد. و بع...

آدامس بی‌تابانه تنِ همدیگر را می‌خواستیم. درِ خانه باز شده و نشده، لباس و کفش درآورده و نیاورده، بوسه‌های شدید... دو-سه ساعت بعد، سرِ میزِ ش...

شرم مادرم شرم دارد از داشتنِ دختری كه با آدم‌های متنوعی خوابيده است و می‌خوابد. كه گاهی ديروقتِ شب با گونه‌های گل‌گون از سكسِ خوب به خانه می...

شَک می‌آید و می‌رود بی آن‌که حرفی بزند. شک دارد؟ سال‌هاست که شک دارد. قبل‌تر با هر بار جلو آمدن‌اش، معاشرت به‌هم‌زدن‌اش، ذهنم درگیر می‌شد. م...

سؤال آیا می‌شود دو بار عاشقِ فردِ واحدی شد؟ با این فرض که آدم‌های رابطه چندان تغییری نکرده باشند.

تشنه نوشیدنیِ الکلی می‌خواهم به مقدارِ زیاد. آن‌قدر که آرامش‌ام بی‌حد شود. و بخوابم. بخوابم...

ماهِ عسل گفت که نمی‌فهمد چرا خیلی‌ها خودشان را از ماهِ‌عسل‌های مداوم و متنوع در زندگی محروم می‌کنند. داشتیم درباره سکس حرف می‌زدیم. تصور می‌...

شب تا صبح هم‌آغوشیِ نسبتاً طولانی. لذتِ فراوان. نزدیکیِ زیاد. خستگیِ دل‌پذیر. او «آمد» و با این‌که مقاومت می‌کرد، زودتر از بارهای قبل میانِ ...

تصویر عاشقِ این تصویرم: کنارِ هم دراز کشیده‌ایم و معشوق‌ام کتاب‌اش را با یکی از دستان‌اش نیمه‌باز نگه داشته. سرِ من جایی است میان سینه و باز...

بدونِ عنوان این روزها احساس می‌کنم قضاوت نمی‌شوم. شاید هنوز نگاه‌های قضاوت‌گر به این سو باشد اما احساسِ رهاییِ خوشایندی دارم. کاش مواظبِ این...

ساده و کوچک دوست دارم همه لحظه‌های روزهای اولی را که با آدمِ جذابِ جدیدی آشنا می‌شوم جشن بگیرم. نمی‌دانم چه اتفاقی می‌تواند روزی برایم از ا...

حسادت چند وقت پیش یکی از خوانندگانِ این‌جا برایم نوشت که فکر می‌کند به «مرحله»‌ای رسیده است که به روابطِ شریکِ جنسی یا شریکِ زندگی‌اش حسادت ...

از چه کسی بپرسیم؟ سؤال‌هایمان را درباره روابطِ جنسی از چه کسی بپرسیم؟ نمی‌دانم. و فکر می‌کنم این یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتِ ما در ایران است. آ...