شب تا صبح
همآغوشیِ نسبتاً طولانی. لذتِ فراوان. نزدیکیِ زیاد. خستگیِ دلپذیر. او «آمد» و با اینکه مقاومت میکرد، زودتر از بارهای قبل میانِ نوازشهامان خواباش برد: عمیق و کودکانه. هنوز هوا روشن نشده بود. خواب به چشمهام نمیآمد. دلام نمیآمد صداش کنم که: باز «میخواهم». به خودم میپیچیدم. دستام را بردم میان پاهام. خوش نمیگذشت. دلام میخواست «او» کاری کند. غلت زدم. کتابِ شعری را که پیش از (در حین؟) معاشقه میخواندیم برداشتم. کلمهها را میخواندم اما نمیفهمیدم. کلافه بودم. هنوز دلام نمیآمد صداش کنم. بغض داشتم. چرا گریهام گرفته بود؟ میانِ راحتِ معشوق و راحتِ خودم نمیتوانستم انتخاب کنم.
سلام
پاسخحذفبعضی از این پست ها داستانک های تاپی هستند .امیدوارم قدرش را بدانید.هرچند نثرتان نشان می دهد .زیرک تر از این حرف ها هستید.
نوع نگاه زنانه شما برایم جالب بود،امیدوارم همیشه موفق باشید.
پاسخحذفپاکزاد(alipakzad.blogfa.com)
شدیدن این تابستون هم کردت ؟؟؟
پاسخحذفیه سوال:
پاسخحذفچرا خانمها نیاز ها و خواستههاشون رو از شوهرشون پنهون میکنن در صورتی که شوهر اونها نزدیک ترین شخص بهشونه؟ شما با این پست این مطلب رو به من ثابت کردین.
ramin,
پاسخحذفنمیدانم چرا کسانی خواستههاشان را از همسرشان پنهان میکنند. شاید یاد نگرفتهاند که درباره خواستههاشان حرف بزنند. در موردِ اینکه آیا این نوشته ادعای شما را تأیید میکند یا نه، فکر میکنم جواب منفی است. این پست درباره لحظه خاصی نوشته شده است که نویسنده بعد از معاشقه نسبتاً طولانی که طی آن خواستههاش را به معشوقاش گفته (یا نگفته. از کجای نوشته میشود این را فهمید؟) باز هم میخواهد و بهوضوح میبیند که معشوقاش خسته است و نمیخواهد. نویسنده شک دارد که بگوید یا نه. و البته انتهای داستان را هم ننوشته است.
چه جالب..مدت ها پيش يه مطلبي از زاويه ي طلب مرد كه مانع از خواب زن مي شد نوشته بودم..اتفاقي بود كه به كرات برام مي افته..در مورد خودم..پيش آمده كه خواسته ام و بيدارش كرده ام...حتي اگه بيدار شده و تنها منو به خودش فشرده باشه و يا بوسيده باشه....ولي اين به معناي گفتن صريح خواست هام نيس..هنوزم با وجود نزديكي شديدم..با دوستان دخترم در مورد خواست هام راحت تر حرف مي زنم..نمي دونم چرا!!!!
پاسخحذفدخترک کودن چطوری؟؟
پاسخحذفسخت است گاهي انتخابش
پاسخحذفجدا واسه اون دسته از نسوان كه واسه شما به به و چه چه راه ميندازن متاسفم. چون لحن شما مطلقا زنونه نيست حس هايي هم كه ازشون با آبو تاب حرف مي زنين چيزاي نيست كه بشه بهش گفت تجربه شخصي.بيشتر به نظرم نشخوار چيزاييه كه از اينور و اونور به گوشتون خورده.يا زن نيستين يا اكه باشين از اون زناي يت و يوقور بد حشري هستين يا يه ترشيده سرد مزاج كه با اين فكرا و نوشتنشون خودشو تخليه وارضا مي كنه.بهر حال طبيعي نيستين.
پاسخحذفgodess:
پاسخحذفa priori, amateurish psychology! nice example of nonsense.
--mateen.
مدتی که مرتب بهت سر می زنم بی پروایی تو خیلی دوست دارم. جامعه ی ما به زنانی مث تو خیلی بیشتر از مفسران و سیاستمداران حراف احتیاج داره، کسی که از تن بگه، از احساس بگه و تمام این قیدهای مزخرف فرهنگی کنار بزنه. به من سر بزنی خوشحال می شم.
پاسخحذفچرا انقدر دير به دير مي نويسي؟ چيزي به ذهنت نمي رسه؟
پاسخحذفبدبختي رو نگاه كن بعد اين همه مدت از شروع نوشتنت تو اين وبلاگ هنوز يه سري مي آن مي گند دمت گرم به خاطر جسارتت يه سري هم ميان مي گن خاك بر سرت ... هنوز همونا.. همون حرفا.. چيز جديدي تو اين وبلاگ نيست؟ حتما نيست ديگه چه مي دونم..
اگر بیدارش میکردی او هم با کمال میل میپذیرفت. قطعا راحت تو راحت او هم هست.
پاسخحذفخسته نمی شی انقدر کس میدی؟
پاسخحذفسلام دوست من حالت چطوره ؟
پاسخحذفخوشحال میشم اگه از یادداشت جدید من با عنوان "طرح تحول یا تهوع اقتصادی؟!" در بخش دلنوشته ها و یادداشتهای نویسنده در سایت من دیدن فرمائید و نظر دهید... با تشکر و به امید پیروزی اصلاحات و آقای خاتمی
خطاب به ناشناس: ایشون کون می دهند. رجوع کن به نوشته های قبلی می بینی که سکس واژنی نداشته! با این همه اهن تولوپ کونی تشریف دارند!
پاسخحذفبذار بخوابه .آرامش بعد از خوابش بهتره .مردا رو هيچوقت نبايد از خواب بيدار كرد .بداخلاق ميشن .
پاسخحذفبحث پنهون كردن خواسته نيست .مراعات كردن حال يه ادم مترادف بي توجهي به خواسته خودت نيست .اين يه لطفه .خواسته رو ميشه به موقعش مطرح كرد همسر آدم كه هميشه خواب نيست .
خیالت راحت باشه که معشوق از راحت تو بیشتر لذت می بره تا راحت خودش. البته به توانایی هاش هم مربوط میشه! نباد یه کاری کنی که ضایع بشه؛ خیلی این توانایی رو ندارن.
پاسخحذفسکس دهانی تنها تجربه سکسی من بوده
پاسخحذفاولین و تنها دوست دخترم برام یکبار خورد
از نظر من خوب بود
دوست دارم بازم تکرار بشه
اگر با منم دوست میشدی بهت قول می دادم ارگاسمت دو برابر بشه و اصلا نخوایی ازبغلم لیایی بیرون
ای کش ؟
لطفا جواب من رو بده عزیزم
یکبار سکی شماره من رو گذاشته بود من 337 ایی ام
بعضی از کسایی که نظر دادن مثل پیام و ناشناس خیلی احمق و بی شرم هستن
پاسخحذفاین مطلبت توی مغزم حک شد. همه ی آرشیو رو خوندم. قبلن نظر دادم. به همه ی دخترهایی که مشتاسم شما رو توصیه کردم.
پاسخحذفdonbale chi hasti vaghean?!bishtar say kon..
پاسخحذفخطاب به سام: به مامان و خواهرهایت هم معرفی کردی یا بقیه باید معرفی کنن بهشون؟
پاسخحذفاز رک نوشتنت خوشم اومد
پاسخحذفمنم گاهي اينجوري مي شم
پاسخحذفنمي دونم چرا
بغض مي كنم
احمق! خودت و همپالگی هات وقاحت رو با شجاعت اشتباه گرفتین. این خزعبلات گندت هم فقط یه عده بیمار حنسی رو ارضا میکنه
پاسخحذفعمو جون من که بیدار بودم خب پس عمویی به چه درد میخوره ببم جان
پاسخحذفبرای منم پیش اومده. اصلن برای همه پیش میاد . من فقط دستشو میگیرم تو دستم و میخوابم .میدونم فردا شب قبل از اینکه خوابش ببره باید بهش بگم که دیشب چقدر میخواستمش . به همین سادگی .و اون چون خیلی دوستم داره ، امشب قشنگتر و بهتره. میدونم ..تجربه اینو میگه ..
پاسخحذفوبلاگ شما به نظرم خیلی عالی اومد.
پاسخحذفبا جرات خاصی می نویسید...
عشق ناب بود.ناب ناب.
پاسخحذفمن از رک نوشتنت خوشم می آید. نمی دانم چرا اجازه می دهی هر کس هر چیز دلش خواست را این جا کامنت بگذارد. چرا پاکشان نمی کنی؟
پاسخحذفمن می خواستم جوابی به این آدمهای بی تربیت بدهم. با اجازه!
پاسخحذف"شدیدن گفت...
دخترک کودن چطوری؟؟"
انجام سکس درست یا تصور سکس درست مقدار زیادی هوش و استعداد می خواهد.
----------------------------------
"
godess گفت...
جدا واسه اون دسته از نسوان كه واسه شما به به و چه چه راه ميندازن متاسفم. چون لحن شما مطلقا زنونه نيست حس هايي هم كه ازشون با آبو تاب حرف مي زنين چيزاي نيست كه بشه بهش گفت تجربه شخصي.بيشتر به نظرم نشخوار چيزاييه كه از اينور و اونور به گوشتون خورده.يا زن نيستين يا اكه باشين از اون زناي يت و يوقور بد حشري هستين يا يه ترشيده سرد مزاج كه با اين فكرا و نوشتنشون خودشو تخليه وارضا مي كنه.بهر حال طبيعي نيستين."
شاید زن یا زنانی که تو تجربه کردی زنانه نبودن و سرد مزاج بودن؟! من که از خواندن این مطالب حس نکردم طرف سرد باشد بلکه بالعکس.
-----------------------------------
"آذ گفت...
احمق! خودت و همپالگی هات وقاحت رو با شجاعت اشتباه گرفتین. این خزعبلات گندت هم فقط یه عده بیمار حنسی رو ارضا میکنه"
به فرض که اگر کسی مثل من که این جا را می خواند یک بیمار جنسی است و برای ارضا شدن این جا را می خواند. در این صورت شما برای چه این جا را می خوانی؟! غیر از این است که خود تو هم با این تعریف باید یک بیمار جنسی باشی؟!
---------------------------------
"ناشناس گفت...
خسته نمی شی انقدر کس میدی؟"
"ناشناس گفت...
خطاب به ناشناس: ایشون کون می دهند. رجوع کن به نوشته های قبلی می بینی که سکس واژنی نداشته! با این همه اهن تولوپ کونی تشریف دارند!"
"ناشناس گفت...
شدیدن این تابستون هم کردت ؟؟؟"
این ها را هم به نظرم جوابش را باید خودت بدی. ولی یک جواب هم می تونه این باشه که اعضای بدن و اندامهای جنسی هر کس مال خودش هست و هر جور که خودش بخواهد می تواند استفاده کند و حالش را ببرد! فکر نکنم به کس دیگری مربوط باشد که در این مورد نظر دهد.
nemikhay chize jadidi benevisi
پاسخحذفعلیرغم اینکه بعضی ها می گم طبیعی نیستید
پاسخحذفمن میگم یکی از طبیعی ترین موجودت زمینی
باسلام و احترام،
پاسخحذفبه صورت تصادفي به نوشته هاي شما برخوردم و تمامي را با لذت خواندم...
سپاس فراوان از مداومتت در نوشتن و شفافيت...و البته گشودگي در برابر زندگي...
تخصص من فرهنگشناسي است و در مورد تفاوت هاي روانشناختي-فرهنگي جامعه هاي باز و بسته تحقيق ميکنم و مدتهاست در مورد طرح يک تحقيق ميداني در اين مورد انديشه ميکنم...خوشحال ميشم بتونم از همکاري شما نيز بهره مند شوم.
منتظر جواب شما هستم.
با سپاس
LIBIDO1385@YAHOO.COM
اوخ! عجب استیصال منگ کنندهای
پاسخحذفمیشود هنگام معاشقه هم کتاب خواند؟ حس جالبی باید باشد.
پاسخحذفجالبه
پاسخحذفموفق باشی
می تونی به منم سر بزنی و نظر قشنگت رو بزاری
دقیقا عین این ماجرا برای منم پیش اومد.یهو چشماشو باز کرده بود و شوکه شده بود از اینکه من چرا دارم گریه می کنم!
پاسخحذفمن واقعا برای این آقایون بی جنبه متاسفم . البته اون که صراحتا پیشنهاد سکس می ده شرف داره به اون آقای فریبکاری که ایمیل (لیبیدو) می ده و خودش رو محقق اعلام می کنه. و با کلاسی می خواد سکس کنه واقعا برای فریبکاریتون متاسفم.
پاسخحذف