دوستی
از اينکه عاشقانه دوستام دارد مطمئن هستم؛ از اينکه سالهاست دوستام دارد. دوستاش دارم؛ سالهاست. حسِّ غريب اين است که نمیخواهماش. او هم میگويد نمیخواهـَدَم. وقتی دستاش را میگيرم، بازوش را میچسبم، يا سـَرم را میگذارم روی شانهاش؛ وقتی نوازشام میکند، عطرِ گردنام را میبويد، يا گونهام را میبوسد، از اينکه اين همه نزديکايم و میدانيم چه میخواهيم، غرقِ لذت میشوم.